بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
براى خود از آن بلاى الهى پناه و نگهبانى نيابيد (68).آيا از اين ايمنيد كه بار ديگر خدا شما را به دريا برگرداند و تندبادى بفرستد تا همه به كيفر كفر به دريا غرق شويد آن گاه كسى را از قهر ما دادخواه و فريادرس نيابيد (69).و ما فرزندان آدم را بسيار گرامى داشتيم، و آنان را بر مركبهاى آبى و صحرايى سوار كرديم و از هر غذاى لذيذ و پاكيزه روزيشان كرديم و بر بسيارى از مخلوقات خود برتريشان داديم، آنهم چه برترى؟ (70).اى رسول بياد آور روزى را كه هر قومى را با كتاب و امامتشان دعوت كنيم هر كس نامه دعوتش را به دست راستش دهند آنان نامه خود قرائت كنند و كمترين ستمى به ايشان نخواهد رسيد (71).هر كسى در اين جهان يعنى دنيا نابينا و كوردل باشد در آخرت نيز نابينا و گمراهتر خواهد بود (72).
بيان آيات
اين آيات در مقام تكميل نمودن آيات قبلى است، و مساله" استجابت دعا" و" كشف ضر" را كه آيات قبل، از بتها و خدايان مشركين نفى مىكرد در باره خداى سبحان اثبات مىنمايد، زيرا آن آيات قبل از اينجا شروع شد كه مىفرمود:" قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ ..." و اين آيات از اينجا شروع مىشود كه" رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ ...".و اگر گفتيم اين آيات به منزله مكمل است براى اين بود كه هر چند طائفه اول و اين طائفه، خود يك حجت تامه و مستقل در مدلول هستند يكى الوهيت خدايان مشركين را باطل مىكند و اين ديگرى الوهيت خداى سبحان را اثبات مىنمايد، و هر يك در جاى خود حجتى مستقلند، براى اين بود كه آن آيات با كلمه" قل- بگو" شروع مىشد، و در اين آيات چنين كلمهاى به كار نرفته، و اگر اين آيات دليل دوم و جداگانهاى بود جا داشت در ابتداى آنها نيز بفرمايد" و قل" پس معلوم مىشود كه آنها و اينها مجموعا احتجاج واحدى هستند كه رسول خدا (ص) مامور شده آن را در برابر مشركين القاء نموده و ايشان را ملزم به توحيد بسازد.سياق سابق بر اين دو طائفه آيات هم كه با جمله" قُلْ لَوْ كانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَما يَقُولُونَ ..." آغاز مىشد مؤيد اين معنا است، مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه دنبالش داشت" وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً تا آنجا كه فرمود: قُلْ كُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِيداً".و همچنين اينكه احتجاج مزبور با آيه" يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ..." ختم شده، و با