بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
در مجمع البيان مىگويد: اگر گفته شود كه معناى تكريم و تفضيل يكى نيست، زيرا اگر يكى بود چه جهت داشت كه تكرار شود؟ گفتن يكى از آن دو كافى بود. در جواب مىگوئيم: جمله" كرمنا" صرف انعام را مىرساند بدون اينكه نظرى به برترى انسان نسبت به ساير موجودات داشته باشد، ولى تفضيل نظر به برترى دارد، و اگر دومى را نمىگفت، اين اشاره ظاهر نمىشد، بعضى هم گفتهاند كه تكريم تنها شامل نعمتهاى دنيا مىشود، و تفضيل مربوط به نعمتهاى آخرت است، بعضى ديگر گفتهاند كه تكريم آن نعمتهايى است كه مصحح و مجوز تكليف شده و تفضيل نعمت تكليف (دين) است كه به وسيله آن آدمى به منازل و رتبههاى والا مىرسد «1».اما اينكه گفته است كه تفضيل يك نكتهاى را مىرساند كه تكريم فاقد آن است و آن عبارت از اين است كه" نعمت مورد تفضيل بدون استحقاق داده شده"! در جوابش مىگوئيم كه چنين چيزى را قبول نداريم، و مىگوئيم تفضيل، هم در نعمتهايى كه مفضل استحقاق آن را دارد اطلاق مىشود، و هم در نعمتهايى كه طرف استحقاق آن را نداشته باشد، و اما آن وجوهى كه از ديگران نقل كرده هيچيك دليلى ندارد.فخر رازى در تفسير خود در باره فرق ميان" تكريم" و" تفضيل" گفته قريبتر از هر معنا اين به نظر مىرسد كه گفته شود:" خداى تعالى انسان را بر ساير حيوانات به امورى خلقى و طبيعى و ذاتى از قبيل عقل و نطق و خط و صورت زيبا و قامت موزون برترى داده است، و همه اينها را به وسيله عقل و فهم در اختيار آدمى قرار داده، تا به وسيله آنها عقايد حق و اخلاق فاضله را تحصيل كند".اولى تكريم و دومى تفضيل است.پس گويى كه خواسته است بفرمايد: ما بشر را با در معرض كسب نجات و تقرب قرار دادن برترى داديم، تا آنچه مايه نجات او از بديها و مهالك است و مايه تقرب او از نيكيها است به وسيله مبادى و ابزارى كه در اختيارش قرار دادهايم كسب كند، حال وظيفه خود اوست كه شكر دادههاى ما را به جاى آورد، و آنچه را كه برايش خلق كردهايم در همان موردى كه براى آن مورد خلقش كرديم به كار گيرد، يعنى خدا را به يگانگى بپرستد و چيزى شريك او قرار ندهد، و بتهايى كه دارد كنار بگذارد «2».(1) مجمع البيان، ج 6، ص 429.(2) تفسير فخر رازى، ج 21، ص 16.