ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از ملك، كرده و مى‏گفتند: وجود انسان مركب است از قوايى كه او را به اطاعت مى‏خواند و هم از قوايى كه او را به معصيت مى‏كشاند، و اگر اطاعت را بر معصيت ترجيح داده و به سوى اسلام و عبوديت گرايش پيدا كند ارزش اطاعت او را از اطاعت ملائكه بيشتر است، چون اطاعت، فطرى ملائكه و ترك معصيت نيز از فطريات او است، پس بنى آدم بيشتر از ملائكه مى‏تواند به خدا تقرب جويد و ثواب و اجر بيشترى كسب كند.

و اين حرف پايه و اساسش يك اصل عقلايى است كه در جامعه بشرى معتبر شمرده شده، و آن اين است كه اطاعتى كه امتثال امر مولوى و يا نهى مولوى باشد از معصيت بهتر است، اطاعت باعث استحقاق اجر، و معصيت موجب استحقاق عقاب است، و اما اجر و ثواب هر وقت كه مورد استحقاق قرار گرفت وقتى اثر خود را مى‏كند كه انسان مخاطب به آن تكليف، در شرائطى باشد كه هم بتواند اطاعت كند و هم بتواند نكند، فعل و ترك برايش مساوى باشد، و اما اگر مساوى الطرفين نبود مثلا مخاطب، به اطاعت نزديك بود تا به معصيت و يا به عكس، حكم تفاوت مى‏كند، مثلا در تكليف اجتناب از زنا يك مرد عنين و يا پير مرد فرتوت كه تحصيل مقدمات چنين كارى برايش دشوار است، با يك جوان قوى كه اكثر موانع از پيش پايش برداشته و جز ترس از خدا هيچ مانعى ندارد مساوى نيستند، اگر آن عنين زنا نكرد نمى‏گوئيم اطاعت كرده ولى اگر آن پير فرتوت زنا نكرد مى‏گوئيم اطاعت كرده، و اگر آن جوان نكرد مى‏گوئيم اطاعت بيشترى كرده، و بر همين قياس ساير تكاليف را حساب مى‏كنند.

و در ملائكه چون مى‏بينيم راهى به سوى معصيت ندارند، نه غريزه شهوت و غضب دارند و نه چون انسان دچار هواى نفس مى‏شوند، اگر اين ملائكه خطابهاى مولوى خدا را اطاعت كنند اطاعتشان نظير زنا نكردن عنين و يا زنا نكردن پير فرتوت است، بنا بر اين انسان كه مجهز به وسائل گناه هست ولى گناه نمى‏كند از ملائكه برتر است.

اين آن تقريبى و آن حسابى است كه در جامعه بشرى اعتبار شده، ولى اشكالش اين است كه اگر اين حرف تمام باشد بايد اطاعت ملائكه اصلا ارزشى نداشته باشد، چون بنا بر اين نمى‏توانند گناه بكنند، و مانند آدميان، كردن و نكردن يك عمل برايشان يكسان نيست، بنا بر اين هيچ شرافت ذاتى و ارزش جوهرى ندارند، زيرا اطاعتى اجر و شرافت دارد كه نافرمانيش هم ممكن باشد، و در حقيقت انقياد ذاتى كه هيچ وقت از ذات تخلف نمى‏كند اطاعت حقيقى نيست و اگر هم اطاعتش بناميم مجازى است. و اگر اين حرف درست باشد ديگر علتى ندارد كه ملائكه مقرب درگاه خدا باشند و يا اطاعتشان ارزش داشته و باعث مقام و

/ 558