مراد از اينكه فرمود:" مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى" و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
" وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلًا".مقابله ميان" فى هذه" و" فى الآخرة" مىرساند كه مقصود از" هذه" همين زندگى دنيا است، هم چنان كه بودن سياق آيه در مقام بيان يكسانى و مطابقت دنيا با آخرت دليل بر اين است كه مراد از كورى آخرت كورى چشم نيست، بلكه نداشتن بصيرت و ديده باطنى است، و همچنين مقصود از كورى در دنيا هم همين است هم چنان كه در جاى ديگر اين كورى را، كورى بصيرت معنا كرده و فرموده" فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ" «1» و نيز مؤيد اين معنا قرار گرفتن" أَضَلُّ سَبِيلًا" بعد از كورى آخرت است كه مىرساند مقصود از آن گمراهى و بىبصيرتى است.پس معناى آيه اين است كه هر كه در اين نشاه يعنى زندگى دنيا امام حق را نشناسد و راه حق نپيمايد چنين كسى در آخرت سعادت و رستگارى را نمىبيند و راه به سوى آمرزش نمىبرد.از آنچه گذشت روشن گرديد اينكه بعضيها گفتهاند: اشاره در" فى هذه" به نعمتهايى است كه در آيه ذكر شده، و معنايش اين است كه:" كسانى كه در اين نعمتها كه خدا روزيشان كرده كور باشند، و قدرش را ندانند و شكرش را بجا نياورند در آخرت هم كور محشور مىشوند" صحيح نيست.و همچنين اينكه بعضى ديگر گفتهاند: مراد از كورى در دنيا نداشتن بصيرت و مراد از كورى در آخرت كورى چشم است صحيح نيست «2» و وجه بطلان هر دو از آنچه گذشت معلوم مىشود، علاوه بر اين كورى چشم در آخرت چه بسا برگشتنش به كورى بصيرت باشد، براى(1) سوره حج، آيه 46.(2) مجمع البيان، ج 6، ص 430.