ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن گاه راهى شده تا در بهشت آمده دق الباب مى‏كند، به او مى‏گويند: كيست كوبنده در؟ و خدا داناتر است رسول خدا (ص) مى‏گويد: باز كنيد، وقتى درب را باز مى‏كنند رو به درگاه خدا نهاده به سجده مى‏افتد و سر برنمى‏دارد تا به او گفته مى‏شود: حرف بزن، و درخواست كن تا به دست آورى و شفاعت كن تا پذيرفته شود، پس بار ديگر به سجده مى‏افتد، و مثل بار اول سر برمى‏دارد و شفاعت مى‏كند، و حتى آنهايى هم كه در آتش سوخته‏اند شفاعت مى‏شوند، به همين جهت در روز قيامت در ميان تمامى امتها شخصى موجه‏تر از رسول خدا (ص) نيست، و اين است معناى كلام خدا كه مى‏فرمايد:" عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً" «1».

مؤلف: و اينكه فرمود: تا آنكه شفاعت مى‏كند كسانى را كه در آتش سوخته‏اند، معنايش اين است كه بعضى از آنان شفاعت مى‏شوند، و در معناى اين روايت از طرق اهل سنت از رسول خدا (ص) رواياتى چند رسيده است.

و در الدر المنثور است كه بخارى و ابن جرير و ابن مردويه از ابن عمر روايت كرده‏اند كه گفت: من از رسول خدا (ص) شنيدم كه مى‏فرمود: آفتاب آن قدر نزديك مى‏رسد كه عرق تا نصف گوش مى‏رسد، در اين بين كه مردم در اين حالتند دست به دامن آدم مى‏شوند او مى‏گويد: اين كار از من ساخته نيست، به موسى مراجعه مى‏كنند او نيز همان را مى‏گويد اينجا است كه محمد (ص) شفاعت مى‏كند، و شفاعتش پذيرفته مى‏شود و خداوند ميان مردم به داورى مى‏پردازد، رسول خدا (ص) به طرف بهشت مى‏رود و حلقه درب بهشت را مى‏گيرد، آن موقع است كه خداوند او را مقامى محمود مى‏دهد «2».

و در همان كتاب است كه ابن جرير و بيهقى در شعب الايمان از ابى هريره روايت مى‏كند كه رسول خدا (ص) فرمود: مقام محمود مقام شفاعت است «3».

و باز در آن كتاب از ابن مردويه از سعد بن ابى وقاص روايت كرده كه گفت شخصى از رسول خدا (ص) معناى مقام محمود را پرسيد، فرمود: شفاعت است «4».

مؤلف: روايات در اين مضامين بسيار است.

(1) تفسير عياشى، ج 2، ص 315، ح 151.

(2 و 3) الدر المنثور، ج 4، ص 197.

(4) الدر المنثور، ج 4، ص 197.

/ 558