ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مجراى اسباب- مى‏كنيم سرگرم به ظواهر اسباب شده و دل به آن مى‏بندد و ما را فراموش مى‏كند و شكر ما را به جاى نمى‏آورد، وقتى مختصر شرى به او برسد و در نتيجه خيرى را از او بگيرد و يا جلوى اسباب خير را ببندد دچار ياسى شديد و نوميدى از خير مى‏گردد، چون او دل همه به اسباب داده بود و دارد از كار افتادن اسباب را مى‏بيند چطور دچار نوميدى نشود؟ آرى او پروردگار خود را در اجراى اين اسباب هيچكاره مى‏دانست.

اين آيه حال انسانهاى عادى را توصيف مى‏كند كه در محيط زندگى قرار گرفته كه حاكم در آن عرف و عادت است، وقتى نعمتهاى الهى- از حال و جاه و فرزندان و چيزهاى ديگر- به سويش سرازير است، و اسباب ظاهرى هم سر سازگارى دارند همه اميد و دلگرميش متوجه آن اسباب شده و دل به آنها مى‏دهد، و در دلش ديگر جاى فارغى براى ياد خدا نمى‏ماند تا او را شكر بگزارد، و به همين جهت وقتى شرى به او مى‏رسد و بعضى از نعمتهاى الهى از او سلب مى‏شود به كلى از خير مايوس مى‏گردد، چون جاى ديگرى را سراغ ندارد، همه اميدش اسباب ظاهرى بود كه آنهم روى ترش كرده و پشت كرده است.

اين حال غير از حال يك انسان فطرى است كه ذهنش به عادت و رسوم مشوب نگشته، و عرف و عادت در دلش هيچ نقشى را بازى نكرده و دخل و تصرفى ندارد.

آرى، انسانى كه با تاييد الهى و يا به خاطر پيشامدى، اسباب ظاهرى را فراموش كرده به فطرت ساده خود برگشته همواره چشم اميد به خداى خود دوخته رفع گرفتاريها را از او مى‏خواهد نه از اسباب.

پس آدمى داراى دو حال است يكى حال فطرى كه او را در هنگام گرفتارى و برخورد با شر هدايت به رجوع پروردگارش مى‏كند و يكى حال عادى او كه در آن حال اسباب ظاهرى ميان او و ياد پروردگارش حايل گشته دلش را از رجوع به خدا و ياد او و شكر او مشغول مى‏سازد، آيه مورد بحث اين حال دومى را وصف مى‏كند نه حال اولى را.

از همين جا روشن مى‏گردد كه ميان اين آيه و آياتى كه افاده مى‏كند كه انسان وقتى به سختى و گرفتارى دچار شود به ياد خداى تعالى افتاده و پروردگار خود را مى‏خواند، هيچ منافاتى نيست، مانند آيه:" وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ" «1» و آيه:" وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً" «2» و همچنين آيات ديگر، چون همانطور كه‏

(1) و چون گرفتاريها بيچاره‏تان كند خدايان دروغى فراموش و گم مى‏شوند تنها به ياد او مى‏افتيد. سوره اسرى، آيه 67.

(2) چون مرض و گرفتارى آدمى را گرفت به هر پهلو بغلتد ما را مى‏خواند بنشيند ما را مى‏خواند بايستد ما را مى‏خواند. سوره يونس، آيه 12.

/ 558