ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بهتر حاصل مى‏شد و به حال دعوت نافع‏تر بود و چرا چنين تفاوتى قائل شد، لذا در آيه مورد بحث رسول گرامى خود را دستور مى‏دهد كه ايشان را پاسخ دهد.

به وى مى‏فرمايد تا به ايشان بگويد:" كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ" يعنى ما تفاوت قائل نشده‏ايم اين خود مردمند كه اعمالشان بر طبق شاكله و فعاليت‏هاى موجودشان صادر مى‏شود، آن كس كه داراى شاكله معتدل است راه يافتنش به سوى كلمه حق و عمل صالح و برخوردارى از دين قدرى آسانتر است، و آن كس كه شاكله ظالم و سركشى دارد، او هم مى‏تواند به سوى كلمه حق و دين راه يابد اما براى او قدرى دشوارتر است، و بيشتر به آن راه نمى‏آيد و در نتيجه از شنيدن دعوت دين حق، جز خسران عايدش نمى‏شود.

و خدايى كه پروردگار شما و داناى به اسرار و نهانهاى شما و مدبر امر شما است بهتر مى‏داند كه چه كسى شاكله معتدل دارد و چه كسى شاكله عادل و كدام آسانتر به راه حق مى‏افتد و به استفاده و بهره‏مند شدن از نعمت دين نزديك‏تر است، و همچنين آن پيغمبرى كه خداى عليم به او خبر داده و او را واقف ساخته و مى‏داند كه مؤمنين راه يابنده‏ترند، و در نتيجه شفا و رحمت هم مختص آنان خواهد بود، و از قرآن براى ظالمان چيزى جز بيشتر شدن خسران نمى‏ماند، مگر آنكه از ظلم دست بردارند و از قرآن منتفع شوند.

از همين جا معلوم مى‏شود كه نكته تعبير به صيغه افعل تفضيل در كلمه" اهدى" چه بوده است، چون همانطور كه گفتيم شاكله و صفات درونى در دعوت به آنچه تقاضا دارد دعوت لازم و حتمى نيست كه نتوان از آن تخلف كرد، خلاصه آن كسى كه شاكله ظلم دارد هر چند شاكله‏اش او را به سوى كارهاى زشت دعوت مى‏كند الا اينكه هر چه مى‏كند بطور حتم نيست باز هم مى‏تواند و لو به سختى و كندى راه هدايت را پيش بگيرد چيزى كه هست دارنده شاكله عدالت، تندتر در اين راه پيش مى‏رود.

امام فخر رازى در تفسير خود مطلبى دارد و خلاصه‏اش اين است كه مى‏گويد: آيه شريفه دلالت مى‏كند بر اينكه نفوس ناطقه انسانى اصلا در ماهيت‏هايشان با هم مختلفند، چون در آيه قبلى مى‏فرمود قرآن نسبت به بعضى از نفوس فائده، شفا و رحمت را مى‏بخشد، و در بعضى ديگر خسارت و خوارى را، آن گاه دنباله‏اش فرموده" قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ" و معنايش اين است كه لائق به اين نفوس ظاهره و پاكيزه اين است كه از قرآن آثار ذكاء و كمال بگيرد و در نفوسى كه شاكله ظلم و كدورت دارد، لايق براى آن همين است كه از قرآن آثار خزى و ضلالت بگيرد، هم چنان كه آفتاب نمك را كه سفت است سفت‏تر مى‏كند، و روغن را كه نرم است نرمتر مى‏سازد جامه رنگرز متقلب را سفيدتر و سيه‏رويى او را بيشتر

/ 558