بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
خداى سبحان را كه منسوب به خود او است و سلسله علل، تخلل و واسطه نيستند خلق ديگرى ناميده.از همه آنچه كه گفته شد اين معنا به دست آمد كه امر عبارت است از كلمه ايجاد آسمانى يعنى فعل مختص به ذات او و اسباب و علل واسطه و تخلل نيستند و اين امر به مقياس زمان و مكان و هيچ خصيصه مادى ديگرى اندازهگيرى نمىشود.و در درجه دوم اين معنا را خاطر نشان مىسازد كه امر او در هر چيز عبارت است از ملكوت آن چيز، و فراموش نشود كه ملكوت، ابلغ از ملك است بنا بر اين براى هر موجودى ملكوتى و امرى است آن چنان كه فرمود:" أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «1» و نيز فرمود:" وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «2» و نيز فرمود:" تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ" «3».پس، از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه امر خدا عبارت از كلمه ايجاد او است و كلمه ايجاد او همان فعل مخصوص به او است بدون اينكه اسباب وجودى و مادى در آن دخالت داشته و با تاثيرات تدريجى خود در آن اثر بگذارند اين همان وجود ما فوق نشاه مادى و ظرف زمان است و روح به حسب وجودش از همين باب است يعنى از سنخ امر و ملكوت است.و خداى سبحان امر روح را به اوصاف مختلفى توصيف فرموده يكى اينكه آن را به تنهايى ذكر كرده مانند آيه" يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا" «4» و نيز مانند" تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ ..." «5».
موارد اطلاق و استعمال كلمه" روح" در آيات قرآن مجيد
از كلام خداى سبحان چنين بر مىآيد كه اين روح گاهى با ملائكه است هم چنان كه آيات زير بدان دلالت دارد كه مىفرمايد:(1) آيا فكر و نظر در ملكوت و قواى آسمانها و زمين نمىكنند. سوره اعراف، آيه 185.(2) و همچنين ما بر ابراهيم ملكوت و باطن آسمانها و زمين راى ارائه داديم. سوره انعام، آيه 75.(3) در اين شب فرشتگان روح (يعنى جبرئيل) به اذن خدا (بر امام زمان) از هر فرمان (و دستور الهى و سرنوشت خلق) نازل گرداند. سوره قدر، آيه 4.(4) روزى كه آن فرشته بزرگ روح القدس با همه فرشتگان صف زده. سوره نبا، آيه 38.(5) فرشتگان به سوى عرش خدا بالا روند. سوره معارج، آيه 4.