مشركين از در عناد و لجاجت، ايمان آوردن خود را به انجام معجزاتى غريب و ناممكن مشروط مى‏كنند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مانده و به بانگ بلند تحدى مى‏كند.

" وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً".

" تصريف امثال" به معناى برگرداندن و دوباره آوردن و با بيانهاى مختلف و اسلوبهاى گوناگون ايراد كردن است، و" مثل" به معناى توصيف مقصود است به چيزى كه آن را مجسم و ممثل كند و ذهن شنونده را به آن نزديك گرداند، و كلمه" من" در جمله" مِنْ كُلِّ مَثَلٍ" براى ابتداء غايت است، مراد اين است كه ما هر مثلى را كه روشنگر راه حق و راه ايمان و شكر باشد براى ايشان بيان كرديم، ولى بيشتر مردم جز راه كفران را نپيمودند، و اين كلام همانطور كه ملاحظه مى‏كنيد، در مقام توبيخ و ملامت است.

و در جمله" أَكْثَرُ النَّاسِ"، اسم ظاهر" ناس" به جاى ضمير" هم" به كار رفته، و در اصل" اكثرهم" بوده، و شايد جهت اين تعبير اين بوده كه خواسته است اشاره به اين نكته كند كه سر كفران ايشان همين است كه ناسند هم چنان كه در آيه" وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً" «1» نيز گذشت كه كفران، خاصيت انسان بودن است.

و معناى آيه اين است كه سوگند مى‏خوريم كه ما در اين قرآن براى مردم مكرر مثلها آورديم كه حق را برايشان روشن مى‏كرد، و ايشان را به ايمان به ما و شكر نعمتهاى ما دعوت مى‏نمود، و ليكن بيشتر مردم جز راه كفران نپيمودند و شكر ما نگزاردند.

مشركين از در عناد و لجاجت، ايمان آوردن خود را به انجام معجزاتى غريب و ناممكن مشروط مى‏كنند

" وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً ... كِتاباً نَقْرَؤُهُ".

كلمه" فجر" به معناى باز كردن و شكافتن است، و همچنين است كلمه" تفجير" با اين تفاوت كه تفجير مبالغه و بسيارى را هم مى‏رساند، و" ينبوع" به معناى چشمه‏اى است كه آبش خشك نمى‏شود، و كلمه" خلال" به معناى وسط و اثناء هر چيزى است، و" كسف" جمع كسفه است هم چنان كه قطع جمع قطعه است، هم بر وزن آن است و هم به معناى آن، و كلمه" قبيل" به معناى مقابل است، مانند عشير كه به معناى معاشر است و كلمه" زخرف" به معناى طلا است، و" رقى" به معناى صعود و بالا رفتن است.

اين آيات آن معجزاتى را حكايت مى‏كند كه قريش عليه رسول خدا (ص) اقتراح و از وى مطالبه مى‏كرده‏اند. و با وجود قرآن كه معجزه جاودانى است ايمان آوردن خود را مشروط به آن مى‏نمودند، چون مى‏خواستند قرآن را يك دستى گرفته آن را خوار بشمارند.

و معناى آن اين است كه" قالوا" يعنى قريش گفتند:" لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ" اى محمد به تو

(1) سوره اسرى، آيه 67.

/ 558