رد رواياتى كه بنا بر آنها معراج جسمانى نبوده و در عالم رؤيا صورت گرفته است
مؤلف: ولى ظاهر آيه كريمه كه مىفرمايد" سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ تا جمله: لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا" اين احتمال و اين گفته معاويه را رد مىكند و هم چنين آيات اول سوره نجم.- مثلا در آن آيات اين جمله است كه:" ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى" چشم منحرف نشد و خطا نكرد او بزرگترين آيات پروردگار خود را ديد «2». علاوه بر اين كه آيه در مقام منت نهادن است، در عين حال ثناى بر خداى سبحان نيز هست كه چنين پيشامد بىسابقه را پيش آورده و چنين قدرتنمايى عجيبى را انجام داده، و پر واضح است كه مساله" قدرتنمايى" با" خواب ديدن" به هيچ وجه سازگار نيست، خلاصه خواب ديدن پيغمبر بىسابقه و قدرتنمايى نيست چون خواب را همه كس چه صالح و چه طالح مىبيند و چه بسا فاسق و فاجر خوابهايى مىبينند كه بسيار عجيبتر است از خوابهايى كه يك مؤمن متقى مىبيند.و اصلا خواب در نظر عامه مردم بيش از يك نوع تخيل چيز ديگرى نيست كه عامه آن را دليل بر قدرت يا سلطنت بدانند منتهى اثرى كه دارد اين است كه با ديدن آن تفالى بزنند و اميدوار خيرى شوند و يا با ديدن آن تطيرى بزنند و احتمال پيشامد ناگوارى را بدهند.و نيز در همان كتاب است كه ابى اسحاق و ابن جرير از عايشه روايت كردهاند كه گفت: من بدن رسول خدا (ص) را از بسترم غايب نديدم و در آن شب خداوند روح او را به معراج برد «3».مؤلف: همان اشكالى كه به روايت قبلى وارد بود بر اين روايت نيز وارد است. علاوه بر اين در سقوط اين روايت از درجه اعتبار، همين بس كه تمام راويان حديث و تاريخنويسان اتفاق كلمه دارند بر اينكه معراج قبل از هجرت به مدينه واقع شده، و ازدواج رسول خدا (ص) با عايشه بعد از هجرت و در مدينه اتفاق افتاده آنهم بعد از گذشتن مدتى از هجرت و حتى دو نفر هم از راويان در اين مطلب اختلاف نكردهاند.(1) الدر المنثور، ج 4، ص 157.(2) سوره نجم، آيه 17 و 18.(3) الدر المنثور، ج 4، ص 157.