تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركين، در شان پيامبر (صلّى الله عليه وآله) نه به عنوان يك فرد بشرى و نه به عنوان پيامبر الهى، نيست - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13
بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ايمان نمىآوريم" حَتَّى تَفْجُرَ" تا آنكه بشكافى" لَنا مِنَ الْأَرْضِ" براى ما از زمين مكه با همه كمآبيش" ينبوعا" چشمه آبى كه آبش خشك نشود" او تكون- اعجازا- لك" تا اينكه به عنوان معجزه براى تو بوده باشد (جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ) باغى از خرما و انگور كه در آن نهرها جارى سازى" خلالها" در وسط آن بهشت" تفجيرا" جارى ساختنى" أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ" و يا آسمان را فرو ريزى همانطور كه خودت (در سخنانت) ادعا كردى.(اين جمله اشاره است به حكايت كلام خدا كه فرموده بود:" أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ" «1» و از همين جا فهميده مىشود كه سوره اسرى بعد از سوره سبأ نازل شده)" عَلَيْنا كِسَفاً" يا آسمان را بر سر ما قطعه قطعه فرو ريزى" أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلًا" و يا خدا و ملائكه را در مقابل چشم ما حاضر كنى تا آنها را ببينيم" أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ" و يا خانهاى از طلا داشته باشى" أَوْ تَرْقى فِي السَّماءِ" و يا به آسمان بالا روى" وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ" و هرگز به بالا رفتنت ايمان نياوريم" حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا" تا آنكه بر ما نازل كنى" كِتاباً نَقْرَؤُهُ" كتابى را كه بخوانيم.
تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركين، در شان پيامبر (صلّى الله عليه وآله) نه به عنوان يك فرد بشرى و نه به عنوان پيامبر الهى، نيست
" قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا".در اين جمله رسول خدا (ص) را فرمان مىدهد تا از معجزات پيشنهادى ايشان پاسخ گفته ايشان را بر جهل و لجاجتشان آگاهى دهد، لجاجتى كه بر هيچ عاقلى پوشيده نيست، زيرا ايشان كارهاى بس بزرگى را پيشنهاد و از رسول خدا (ص) توقع مىكنند كه بيشتر آنها از تحت قدرت او خارج است و جز قدرت غيبى الهى كسى ياراى آنها را ندارد، حتى برخى از آنها كه اصلا محال بالذات است مانند آوردن خدا و ملائكه در برابر چشم ايشان و به اين هم قناعت نكردند، اى كاش مىگفتند: ما ايمان نمىآوريم تا آنكه از خدايت درخواست كنى كه چنين و چنان كند و اين امور غير معقول و غير ممكن را از خدا مىخواستند، ولى اين چنين نگفتند، بلكه گفتند ما به تو ايمان نمىآوريم مگر وقتى كه تو خودت نهر و چشمه جارى سازى و چه كنى و چه كنى.اگر منظورشان اين بوده كه آن جناب به اين عنوان كه يك فرد از افراد بشر است اين كارها را انجام دهد كه زهى نفهمى، زيرا بشر كجا و چنين قدرت مطلقه و غير متناهى و محيط حتى بر محالات ذاتى كجا؟ و اگر مقصودشان اين بوده كه آن جناب از اين جهت كه مدعى رسالت است چنين كارهايى را بكند كه زهى لجاجت، زيرا رسالت كجا چنين(1) سوره سبأ، آيه 9.