ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معدوم و باطل نمى‏گردد، و وقتى آن نفس به بدن جديد در آخرت تعلق گرفت باز اين بدن همان بدن حسين در دنيا خواهد شد هم چنان كه در خود دنيا هم چند بار بدنش با همه اجزايش عوض شد و او هم چنان حسين پسر تقى بود.

خواهى پرسيد كه چه دليل قرآنى بر اين معنا داريد؟ در جواب مى‏گوييم آيه شريفه" وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ" كه در پاسخ كسانى كه گفتند آيا بعد از نابود شدن بدن و متفرق گشتن تار و پود آن دوباره به خلقت جديدى خلق مى‏شويم؟ فرموده كه: شما بعد از مرگ نه متفرق مى‏شويد و نه نابود مى‏گرديد، بلكه آن ملك الموتى كه موكل بر شما است شما را به تمام و كمال مى‏گيرد و حفظ مى‏كند، و اما آنكه در قبر مى‏پوسد و تار و پودش متلاشى مى‏گردد آن بدن خاكى شما است كه تجديد بناى آن براى خدا آسان است، همانطور كه بار اول بنا نمود.

اين آيه دليل بر اين بود كه حقيقت آدمى همان نفس او است كه آن هم نزد خدا محفوظ است، و اما دليل بر اينكه انسان مبعوث در قيامت عين انسان در دنيا است نه شخص ديگرى مانند آن، همه آيات قيامت است كه آن را بازگشت انسان به سوى خدا مى‏داند، و زنده شدنش را زنده شدن آن انسان و حساب و مجازات و پاداشش را حساب و مجازات و پاداش همان انسان مى‏داند. پس، از آنچه گفته شد معلوم گرديد كه جمله" يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ" نمى‏خواهد بفرمايد انسان مخلوق در آخرت شخصى نظير انسان دنيا است، بلكه مقصود همان معنايى است كه گفته شد و اگر مانند بودن اين بدن و آن بدن را به ميان آورد، و نتيجه‏اش آن شد كه پاى مماثله به ميان آيد بدين جهت بود كه خواست جواب درست مقابل متن اشكال باشد، چون اشكال ايشان كه گفتند:" آيا وقتى اسكلت و سپس خاك شديم دوباره به خلقت جديدى مبعوث مى‏شويم؟" همه مربوط به شؤون بدن مرده بود نه مربوط به حقيقت انسان، و وقتى از حقيقت انسان يعنى نفس آدمى قطع نظر شود مماثله صحيح است، يعنى بدن آخرتى نظير و مثل بدن دنيايى است هر چند كه با در نظر گرفتن نفس، عين همند.

بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند كه: مراد از كلمه" مثلهم" خود آنان است، نه مانند ايشان، هم چنان كه ما نيز به يكديگر مى‏گوييم:" مثل تو كسى چنين كارى نمى‏كند" يعنى تو

(1) مجمع البيان، ج 4، ص 103، جزء 15، چاپ بيروت.

/ 558