ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتند: حال كه اين را هم قبول نمى‏كنى اقلا منفعت خودت را در نظر بگير و از پروردگارت درخواست كن فرشته‏اى به سوى ما بفرستد و تو را تصديق كند و شر ما را از تو كوتاه كند، و تو از او بخواهى كه برايت باغى و گنجهايى و كاخهايى از طلا و نقره فراهم نمايد، و تو را از آنچه كه مى‏بينيم در طلبش هستى بى‏نياز كند، چون تو الآن مانند ما محتاج به بازار رفتن و تحصيل معاشى، اگر راستى پيغمبرى و با خداى تعالى ارتباط دارى اينكار كه مى‏گوئيم بكن تا ما به مقام و منزلت تو پى ببريم.

رسول خدا (ص) فرمود: من اينكار را نمى‏كنم، و هرگز از پروردگار خود چنين چيزهايى درخواست نمى‏نمايم، و به چنين چيزهايى هم مبعوث نشده‏ام، بلكه خداوند مرا به عنوان بشير و نذير مبعوث كرده اگر قبولم كرديد همان پذيرفتنتان حظتان در دنيا و آخرت خواهد بود، و اگر مرا رد نموديد من در برابر امر خدا صبر مى‏كنم تا خدا ميان من و شما داورى كند.

گفتند: پس آسمان را به زمين بينداز تو كه مى‏گويى پروردگارت اگر بخواهد مى‏تواند اينكار را بكند، و ما به هيچ وجه به تو ايمان نمى‏آوريم مگر اينكه آسمان را به زمين بيندازى، رسول خدا (ص) فرمود: اين با خدا است اگر بخواهد بكند، و شما را در زير آن خرد سازد.

گفتند: اى محمد خداى تو مى‏داند كه ما تصميم گرفته‏ايم هم چنان با تو بنشينيم، و هر چه خواستيم سؤال كنيم تا آنكه نزد تو (ملكى) را بفرستد و تو را از توطئه و تصميم ما خبر دهد و آنچه را هم كه مى‏خواهد با ما انجام دهد بتو اعلام بدارد، و اگر به آنچه كه آورده‏اى ايمان نمى‏آوريم، براى اين است كه به ما گفته‏اند كه اين حرفها را مردى به نام رحمان از اهل يمامه به تو درس مى‏دهد و ما هم به خدا سوگند هرگز زير بار رحمان يمامه‏اى نخواهيم رفت، و ما ديگر عذر و بهانه‏اى براى تو باقى نگذاشته‏ايم، اى محمد (ص) متوجه باش كه به خدا سوگند دست بردار از تو نيستيم، تا تو را به خاطر آنچه به ما كردى نابود كنيم، و يا تو ما را نابود سازى، سخنگوى ايشان گفت: هرگز به تو ايمان نمى‏آوريم تا آنكه خدا و ملائكه را يك جا برايمان نياورى.

وقتى اين حرف را زدند رسول خدا (ص) برخاست و عبد اللَّه بن ابى اميه هم با او برخاست و گفت: اى محمد (ص) قومت پيشنهادهايى كرده‏اند نپذيرفتى از تو براى خود چيزهايى خواسته‏اند تا بدان وسيله منزلت و مقام ترا نزد خدا بدانند انجام ندادى، در آخر از تو خواستند تا آن عذابى كه با آن تهديدشان مى‏كنى بياورى آن را هم‏

/ 558