ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بر عكس خواندن اسماء به طورى كه از اسم به مسمى تجاوز نكند، محال و غير معقول است.

از اين بيان به خوبى روشن مى‏گردد كه اسماء و يا مظاهر اسماء از جن و ملك را فرزندان خدا دانستن خطاء است، زيرا جن و ملك را فرزند و يا پسر اطلاق كردن چه اطلاق به نحو حقيقت باشد و چه به نحو مجاز و به عنوان احترام و تشريف، محتاج نوعى سنخيت و اشتراك ميان پسر و پدر است، يعنى اين دو بايد در اصل و حقيقت ذات و يا حد اقل در كمالى از كمالات ذات با هم نوعى اشتراك داشته باشند، و ساحت كبريايى خداى تعالى منزه است از اينكه چيزى غير او، شريك در ذات و يا كمالش باشد، زيرا هر چه او خودش دارد و هر چه كه غير خودش دارد همه از آن او است، و غير او چيزى از خود ندارد، پس چگونه شريك او مى‏شود؟.

و نيز روشن مى‏گردد كه نسبت تصرف در وجود را به جن و ملك دادن هر قسم تصرف باشد باطل است، زيرا اين ملائكه و همچنين اسمايى كه ملائكه مظاهر آنند خودشان از خود، مالك چيزى نيستند، و در قبال خداى تعالى در هيچ چيز استقلال ندارند بلكه همانطور كه خداى سبحان فرموده:" بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ" «1» و در آنچه انجام مى‏دهند خداى را اطاعت مى‏كنند و جن نيز در اعمال خود اينچنين است.

و كوتاه سخن اينكه هيچ سببى از اسباب مؤثر در عالم نيست مگر اينكه خدا قدرت و سببيت را به آن داده باشد. پس مالك حقيقى هر چه كه اسباب مالكند، خداست، و قادر هر قدرتى كه آنها از خود نشان دهند خداست نه خود آنان.

و اين حقيقتى است كه آيه بعدى هم كه مى‏فرمايد:" وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ" آن را افاده مى‏كند، و ما ان شاء اللَّه به زودى اين افاده را تكرار مى‏كنيم.

ناگفته نماند كه آيه شريفه مورد بحث، دلالت مى‏كند بر اينكه اسم جلاله" اللَّه" جزو اسامى حسناى خدا است كه در اصل" الاله" بوده. وصفى بوده كه معناى معبوديت را مى‏رسانده، و فعلا در اثر كثرت استعمال صورت اسميت و علميت به خود گرفته، به شهادت اينكه مى‏بينيم كه صحيح است آن را به اوصافى وصف كنيم، مثلا بگوييم اللَّه، رحمان و رحيم است، ولى صحيح نيست بگوييم رحمان، اللَّه و رحيم است هم چنان كه در خود قرآن‏

(1) عبادى مكرمند كه در هيچ حرفى از او پيشدستى ننموده به اوامرش عمل مى‏كنند. سوره انبياء، آيات، 26 و 27.

/ 558