خلاصه آنچه كه از روايات اسراء و معراج استفاده مى‏شود در مجمع البيان طبرسى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود: در آن حال نزديكيش به پروردگار همان قدر بوده است كه قرآن در باره‏اش فرموده:

" قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏" ابو بصير به آن جناب عرض كرد" قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏" يعنى چه؟ فرمود:

ما بين دستگيره كمان تا سر كمان سپس فرمود: ميان آن دو حجابى است داراى تلألؤ و به نظرم مى‏رسد، فرمود حجابى است از زبرجد. پس رسول خدا" ص" از دريچه‏اى به قدر سوراخ سوزن عظمتى را كه جز خدا نمى‏داند مشاهده نمود ... «1».

خلاصه آنچه كه از روايات اسراء و معراج استفاده مى‏شود در مجمع البيان طبرسى‏

مؤلف: آيات سوره نجم هم مؤيد اين روايت است كه مى‏گويد معراج دو بار اتفاق افتاد:" صلواتى" هم كه در اين روايت بود ظاهرا بايد درست باشد چون معناى صلوات در لغت به معنى ميل و انعطاف است. و ميل و انعطاف از خداى سبحان (بطورى كه گفته شد)" رحمت" و از عبد" دعا" است. گفتارى هم كه جبرئيل از خداى تعالى در صلواتش نقل كرد كه مى‏فرمايد:" رحمت من از غضبم پيشى گرفته" خود مؤيد اين معنا است. و نيز به همين جهت بود كه جبرئيل آن جناب را در آن موقف نگاهداشت موقفى كه خود او گفت هيچ فرشته و پيغمبرى بدانجا راه نيافته است، و لازمه اين وصفى كه براى آن موقف كرده اين است كه موقف مذكور واسطه‏اى ميان خلق و خالق و آخرين حدى از كمال بوده كه ممكن است يك انسان بدانجا برسد، پس حد نامبرده همان حدى است كه رحمت الهى در آن ظهور كرده، و از آنجا به ما دون و پائين‏تر افاضه مى‏شود، و به همين جهت در آنجا باز داشته شد كه رحمت خداى را (بخود و بمادون خود) ببيند.

و در مجمع البيان خلاصه آنچه را كه از روايات استفاده مى‏شود چنين آورده است كه: رسول خدا (ص) فرمود: جبرئيل در موقعى كه من در مكه بودم نزد من آمد و گفت اى محمد! برخيز و من برخاسته با او به طرف درب به راه افتادم و ديدم كه ميكائيل و اسرافيل نيز با او آمده‏اند. جبرئيل براق را- كه حيوانى بزرگتر از الاغ و كوچكتر از قاطر بود و صورتى چون گونه انسان و دمى چون دم گاو و يالى چون يال اسب و پاهايى چون پاهاى شتر داشت- حاضر كرد بر پشت آن جلى بهشتى بود و دو بال از قسمت رانهايش بر آمده بود، گامش به اندازه‏اى بود كه چشمش كار مى‏كرد جبرئيل خطاب به من گفت سوار شو. من سوار شدم و براه افتادم تا به بيت المقدس رسيدم.

آن گاه داستان را نقل كرده تا رسيده به اينجا كه وقتى به بيت المقدس رسيدم فرشتگانى از آسمان فرود آمده از ناحيه رب العزة به من بشارت دادند و احترام كردند و من در

(1) اصول كافى، ج 1، ص 442، ح 13.

/ 558