بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مضامينش به دور است. نه در عصر نزولش دستخوش باطل شده و نه بعد از آن.كلمه" قيم" به معناى كسى است كه مصلحت چيزى را تامين نموده، امور آن را تدبير نمايد، مانند قيم خانه كه قائم به مصالح خانه است، و اهل خانه در امور خانه به او مراجعه مىكنند. و كتاب قيم، آن كتابى است كه مشتمل بر معانى قيمى باشد، و آنچه كه قرآن كريم متضمن آن است اعتقاد حق و عمل صالح است، هم چنان كه خداى تعالى در باره قرآن مىفرمايد:" يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ" «1» و دين صحيح اسلام هم همين است، چنانچه خداى سبحان در مواضعى از كتابش دين خود را به قيم بودن توصيف كرده، از آن جمله فرموده:" فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ" «2».بنا بر اين، پس توصيف كتاب به وصف قيمومت به خاطر اين است كه متضمن دين قيم مىباشد دينى كه قائم به مصالح عالم بشرى است، چه مصالح دنيايى، و چه آخرتى.و چه بسا از مفسرين كه قضيه را بر عكس معنا كرده و گفتهاند: قيمومت، اول وصف كتاب است و سپس وصف دين. (به عبارت ديگر ما گفتيم كتاب به خاطر اينكه متضمن دين قيم است خودش هم قيم شده، ولى بعضى گفتهاند كتاب قيم است و دين به خاطر قيم بودن كتاب، قيم شده است) و در بارهاش گفته شده:" وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ" «3» كه ظاهر معنايش: دين كتابهاى قيم است. ولى اين قسم تفسير نوعى مجاز گويى است.بعضى «4» گفتهاند: مقصود از قيم، مستقيم است يعنى معتدل كه نه افراط در آن باشد و نه تفريط. بعضى «5» ديگر گفتهاند: قيم، به معناى مدبر ساير كتابهاى آسمانى است، يعنى ساير كتابها را تصديق و حفظ نموده، شرايعش را نسخ مىكند. و اينكه به دنبال كلمه قيم فرموده:" لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ ..." مؤيد معنايى است كه ما ذكر كرديم." لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ".بعضى «6» آيه را اينطور معنا كردهاند: اين كتاب را فرستاد تا كافران را از عذابى شديد كه از ناحيه خدا صادر مىشود، انذار نمايد، ولى ظاهر آيه به قرينه اينكه مؤمنين را مقيد(1) به سوى حق و به سوى راه مستقيم راهنمايى مىكند. سوره احقاف، آيه 30.(2) روى خود متوجه دين قيم بساز. سوره روم، آيه 43.(3) سوره بينه، آيه 5.(4) روح المعانى، ج 15، ص 201.(5) مجمع البيان، ج 6، ص 449.(6) تفسير فخر رازى، ج 21، ص 76.