ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همانطور كه مادر مهربان با بچه شيرخوار خود عمل مى‏كند.

" سِنِينَ عَدَداً"- اين جمله ظرف است براى" ضرب" و" عدد" مانند عد مصدر به معناى معدود است، و بنا بر اين معناى جمله مزبور سنين معدودا است، و بعضى گفته‏اند: مضافى در اين ميان حذف شده، و تقدير كلام" سنين ذوات عدد، يعنى سالهايى داراى عدد" بوده است.

ولى زمخشرى در كشاف گفته توصيف سنين به عدد احتمال دارد به منظور تكثير و يا تقليل بوده باشد، و در هر حال معنا:" سالهاى بسيار" باشد چون به منظور تقليل هم كه باشد كثير نزد ما نزد خدا قليل است هم چنان كه عمر دنياى ما را يك ساعت از روز خوانده و فرموده:

" لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ- در دنيا مكث نكردند مگر ساعتى از روزى" زجاج گفته: اين توصيف به منظور تكثير است، چون هر چيزى وقتى زياد باشد محتاج به شمردن و عدد است و اما اندكش احتياج به عدد ندارد، اين هم خلاصه كلام زمخشرى بود «1».

و چه بسا عنايت در اين توصيف به اين بوده كه كمى مقدار سالها را برساند، چون هر چيزى وقتى زياد شد ديگر قابل شمردن نيست و عادتا آن را نمى‏شمارند، پس اينكه فرموده سالهايى معدود، يعنى اندك و قابل شمار، هم چنان كه همين قرآن كريم اين عنايت را در داستان بفروش رفتن يوسف (ع) به بهاى اندك به كار برده و فرموده:" وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ" «2» يعنى درهم‏هايى اندك.

بعلاوه اگر منظور از اين توصيف تقليل باشد با سياق مناسب‏تر است، زيرا در سابق هم گفتيم كه زمينه كلام افاده اين معنا است كه سرگذشت اصحاب كهف امر عجيبى نيست، و با اين زمينه تقليل سازگارتر است نه تكثير. و معناى آيه روشن است، و از آن استفاده مى‏شود كه اصحاب كهف در اين مدت طولانى در خواب بوده‏اند نه اينكه مرده باشند.

" ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً".

مراد از" بعث" در اينجا همان بيدار كردن است، نه زنده كردن. به قرينه آيه قبلى كه دلالت داشت بر اينكه در اين مدت در خواب بودند نه اينكه مرده باشند. راغب گفته:

كلمه" حزب" به معناى جماعت است اما جماعتى كه يك نوع فشردگى داشته باشند «3».

و نيز در باره كلمه" امد" گفته: اين كلمه با كلمه" ابد" در معنا نزديك به همند، با اين تفاوت كه ابد مدت زمانى را گويند كه حد محدودى نداشته باشد و مقيد به حدى نشده‏

(1) تفسير كشاف، ج 2، ص 705.

(2) او را بفروختند به بهايى ناچيز و درهم‏هايى معدود. سوره يوسف، آيه 20.

(3) مفردات راغب، ماده" حزب".

/ 558