بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
خدا نفى كردند.و اين با مضمون رواياتى كه مىگويد اصحاب كهف ايمان خود را پنهان مىداشتند و با تقيه رفتار مىكردند منافاتى ندارد، زيرا ممكن است عمرى اين چنين بسر برده و سپس به طور ناگهانى تقيه را شكسته ايمان به توحيد را اعلام نموده از مردم خود كنارهگيرى نمودند، و ديگر مجالى برايشان نمانده كه تظاهر به ايمان بكنند، زيرا اگر چنين مجالى بود قطعا كشته مىشدند.و چه بسا احتمال دادهاند، كه مراد از قيام اصحاب كهف قيامشان براى يارى حق بوده، و اينكه گفتهاند" رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" گفتارى بوده كه در دل زمزمه مىكردهاند. و جمله" وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ" گفتار ايشان در هنگام خروجشان از شهر بوده. و يا ممكن است مقصود از قيامشان قيام براى خدا باشد، و همه اقوالى كه از ايشان نقل شده گفتگوهايى بوده ميان خودشان كه بعد از بيرون شدن از شهر و دور شدن از مردم به ميان آوردهاند. و بنا بر دو وجهى كه ذكر شد منظور از ربط بر قلوب ايشان، اين است كه ايشان از عاقبت بيرون شدن از ميان مردم و فرار از شهر و دورى از مردم نهراسيدهاند.و ليكن از دو وجه مذكور وجه اولى روشنتر است." وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ ...".كلمه" اعتزال" و همچنين" تعزل" به معناى دورى از چيزى است، و كلمه" نشر" به معناى گستردن است و" مرفق"- به كسره ميم و فتحه فاء، و همچنين بالعكس، و نيز به فتحه هر دو حرف- به معناى رفتار به نرمى و معامله به لطف است.اين آيه فراز دوم از محاوره آنان را بعد از بيرون شدن از ميان مردم و اعتزالشان از آنان و از خدايان آنان حكايت مىكند، كه بعضى از ايشان پيشنهاد كرده كه داخل غار شوند و خود را از دشمنان دين پنهان كنند. و اينكه اين پيشنهاد خود الهامى الهى بوده كه به دل ايشان انداخته كه اگر چنين كنند خدا به لطف و رحمت خود با آنان معامله مىكند، و راهى كه منتهى به نجاتشان از زورگوئيهاى قوم و ستمهاى ايشان باشد پيش پايشان مىگذارد. و ما اين معنا را از جمله" فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ ..." استفاده كرديم، چون اصحاب كهف در اين جمله به طور جزم گفتند:" پروردگارتان از رحمتش براى شما مىگستراند"، و نگفتند" اميد است پروردگارتان چنين كند" و نيز نگفتند" شايد پروردگارتان چنين كند" و اين دو مژده، يعنى نشر رحمت و تهيه مرفق، كه بدان ملهم شدند همان دو خواهشى بود كه بعد از دخول در كهف از درگاه خداى خود نموده- و به حكايت قرآن