بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
روايت هم خود دليل قاطع و ثابت است بر اينكه عدد اصحاب كهف هفت نفر بوده، و هشتمى آنان سگشان بوده است «1».و در مجمع البيان در ذيل خلاصهاى از كلام ابى على فارسى گفته: و اما كسى كه گفته اين واو، واو ثمانيه است، و استدلال كرده به آيه:" حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها" كه چون درهاى بهشت هشت عدد است لذا واو آورده سخنى است كه علماى نحو معنايش را نمىفهمند، و از نظر علمى اعتبارى ندارد «2»." قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ ...".در اين جمله به رسول خدا (ص) فرمان مىدهد كه در باره عدد اصحاب كهف صحيحترين نظريه را اعلام بدارد و آن اين است كه خدا به عدد آنان داناتر است. در كلام سابقش نيز به اين نظريه اشاره كرده، نظير اينكه در جملهاى كه از محاوره آنان حكايت كرده بود، و آن را كلامى صحيح هم دانسته بود يكى گفته بود: چه قدر خوابيدند؟ گفتند:" لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ" و در آخر حكايت كرده كه گفتند، پروردگارتان بهتر مىداند كه چقدر خوابيديد؟ با اين حال در كلام دلالتى است بر اينكه بعضى از كسانى كه با رسول خدا (ص) مخاطب به اين خطاب يعنى خطاب" رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ" بودند اطلاعى از عدد آنان داشتهاند، چون در اين كلام فرموده:" ما يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ- نمىداند آن را مگر عدهاى اندك" و نفرموده:" لا يعلمهم الا قليل" چون ميان" ما" و" لا" فرق است اولى نفى حال را افاده مىكند و در نتيجه استثناء" الا قليل" بعد از آن اثبات در حال را مىرساند.و از اين كلام چنين به نظر مىآيد كه آن عده كمى كه قضيه را مىدانستند از اهل كتاب بودهاند.كوتاه سخن، مفاد كلام اين است: سه قولى كه در باره عدد اصحاب كهف ارائه شد در عهد رسول خدا (ص) معروف بوده، و بنا بر اين، اينكه در جمله" سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ ...- به زودى مىگويند سه نفر بودهاند" كه مىفهماند در آينده اين نظريه ارائه مىشود، همچنين دو نظريه ديگر در صورتى كه عطف به مدخول" سين"" در:" سيقولون" باشند آينده نزديك به زمان نزول اين آيات و يا نزديك به زمان وقوع حادثه را مىرساند- دقت(1) تفسير كشاف، ج 2، ص 713.(2) مجمع البيان، ج 6، ص 459.