توضيح در مورد اينكه بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللَّه) مشروط كرد و بيان اينكه هر عملى از هر عاملى موقوف به اذن و مشيت خداى تعالى است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرماييد.

" فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً"- راغب گفته: كلمه" مرية" به معناى تردد در چيزى است، و معناى آن از معناى كلمه" شك" اخص است، و شك از مريه عمومى‏تر است. آن گاه گفته:" امتراء" و" ممارات" به معناى محاجه در آن امرى است كه مورد تردد باشد. سپس گفته: اصل كلمه" مرية" از اصطلاح" مريت الناقة" گرفته شده كه معنايش" به پستان ماده شتر جهت دوشيدن شير دست كشيدم" است «1».

پس اگر" جدال" را" ممارات" خوانده‏اند براى اين است كه شخص مجادله كننده با كلام خود مى‏خواهد همه حرفهاى طرف خود را از او بدوشد و رد كند.

و مقصود از" ظاهر بودن مراء" اين است كه در آن تعمق و دقت ننموده به همان مقدارى كه قرآن از قصه اصحاب كهف آورده اكتفاء كند. ولى بعضى «2» آن را طورى ديگر معنا كرده‏اند كه از آن توهين و رد شنونده فهميده مى‏شود. و بعضى «3» ديگر گفته‏اند مقصود از ظاهر بودن مراء اين است كه مراء حجت طرف مقابل را از بين ببرد، و ظهور در اينجا به معناى رفتن است، هم چنان كه در شعر شاعر كه گفته:" و تلك شكاة ظاهر عنك عارها- و اين شكوه‏اى است كه عارش از تو خواهد رفت" به اين معنا است.

و معناى آيه اين است: وقتى پروردگار تو داناتر به عدد ايشان است، و او است كه داستان ايشان را براى تو بيان كرده، پس ديگر با اهل كتاب در باره اين جوانان محاجه مكن مگر محاجه‏اى كه در آن اصرار نباشد، و يا محاجه‏اى كه حجت آنان را از بين ببرد، و از هيچ يك از آنان در باره عدد اين جوانان نظريه مخواه، پروردگارت تو را كفايت كند.

توضيح در مورد اينكه بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللَّه) مشروط كرد و بيان اينكه هر عملى از هر عاملى موقوف به اذن و مشيت خداى تعالى است‏

" وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ".

اين آيه شريفه چه خطابش را منحصر به رسول خدا (ص) بدانيم و چه اينكه بگوييم خطاب به آن حضرت و به ديگران است متعرض امرى است كه آدمى آن را كار خود مى‏داند، و به طرف مقابل خود وعده مى‏دهد كه در آينده اين كار را مى‏كنم.

قرآن كريم در تعليم الهى خود تمامى آنچه كه در عالم هستى است چه ذوات و چه آثار و افعال ذوات را مملوك خدا به تنهايى مى‏داند، كه مى‏تواند در مملوك خود هر قسم تصرفى نموده و هر حكمى را انفاذ بدارد، و كسى نيست كه حكم او را تعقيب كند، و غير

(1) مفردات راغب، ماده" مرى".

(2 و 3) روح المعانى، ج 15، ص 247.

/ 558