وجوه ديگرى كه در باره استثناء در آيه:" وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ" گفته شده است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تقديرش اين است كه" به هيچ چيز مگو- يعنى در باره هيچ چيز تصميم مگير- كه من آن را فردا انجام مى‏دهم، اين حرف را در هيچ حالى از احوال و در هيچ زمانى از ازمنه مزن، مگر در يك حال و يك زمان، و آن حال و زمانى است كه كلام خود را معلق بر مشيت خدا كرده باشى به اينكه گفته باشى: من اين كار را فردا انجام مى‏دهم اگر خدا بخواهد كه انجام دهم و يا اگر خدا نخواهد كه انجام ندهم" و بالأخره معناى" ان شاء اللَّه" مقيد ساختن عمل خويش است به مشيت خدا.

وجوه ديگرى كه در باره استثناء در آيه:" وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ" گفته شده است‏

اين است آن معنايى كه دقت در آيه افاده‏اش مى‏كند، و ذيل آيه نيز مؤيد آن است، البته مفسرين در آن توجيهات ديگرى دارند كه ذيلا از نظر خوانندگان مى‏گذرد:

يكى «1» اينكه معناى آيه همان معنايى است كه شد الا اينكه در كلام، كلمه" قول" در تقدير است، و تقدير كلام اين است كه:" الا ان تقول ان شاء اللَّه- مگر اينكه بگويى ان شاء اللَّه" و چون كلمه" تقول" حذف شده، تعبير" ان شاء اللَّه" هم به عبارت مستقبل يعنى" أَنْ يَشاءَ اللَّهُ" تغيير يافته است، و اين خود تاديبى است از خدا براى بندگانش، و تعليم ايشان است تا آنچه خبر مى‏دهند اينطور خبر دهند تا از حد قطع و يقين بيرون آيد، و در نتيجه دروغ نگفته باشند. و اگر قسم خورده‏اند در صورت برخورد با موانع قسمشان نشكند. مثلا در خبر بگويند فردا ان شاء اللَّه فلانى مى‏آيد، اگر فرضا نيامد دروغ نگفته، چون گفته اگر خدا بخواهد، و همچنين در قسم بگويد و اللَّه فلان كار را مى‏كنم ان شاء اللَّه، تا اگر به موانعى برخورد نمود سوگندش نشكند، و كفاره به گردنش نيايد- اين وجه را به اخفش نسبت داده‏اند.

ليكن وجهى است با تكلف آن هم تكلفى بى‏جهت، علاوه بر اينكه تقدير قول آن طور كه گفته شده معناى آيه را به كلى به هم مى‏زند، و اين مساله بر خواننده پوشيده نيست.

وجه ديگرى كه آورده‏اند «2» اين است كه در كلام چيزى در تقدير نيست الا اينكه مصدرى كه پس از تاويل جمله" ان شاء اللَّه" استفاده مى‏شود، مصدرى است به معناى مفعول و معناى جمله اين است كه: به چيزى مگو كه من فردا انجامش مى‏دهم، مگر آن چيزى كه خدا خواسته باشد و اراده كرده باشد، مثلا اطاعت خدا باشد. پس گويا گفته شده در باره هيچ عملى مگو كه به زودى انجامش مى‏دهم مگر آن عملى كه از طاعات باشد. و نهى" مگو" هم نهى كراهتى است نه حرمتى تا بر آن اعتراض شود كه پس انجام كارهاى مباح و يا خبر دادن از آن كه بعدها مى‏كنم جائز نيست، و حال آنكه جائز است.

(1 و 2) مجمع البيان، ج 6، ص 461، به نقل از فراء.

/ 558