بحث روايتى :روايتى در شرح داستان اصحاب كهف‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مساله شرك در ولايت آن را آورد. استفاده شود كه جمله اولى ولايت غير خدا را انكار مى‏كند، چه ولايت مستقل آنها را و چه شركت در ولايت خداى را، و جمله دومى شركت غير خدا را در حكم، و همچنين قضاء در حكم را نفى مى‏كند، يعنى ولايت همه انسانها را منحصر در خدا مى‏داند، ولى اين ولايت را به ديگران هم تفويض مى‏كند، يعنى سرپرستى مردم را به ديگران نيز واگذار مى‏كند تا در ميان آنان طبق دستور حكم نمايند، آن چنان كه واليان امر حكام و عمالى در نواحى مملكت نصب مى‏كنند تا كار خود والى را در آنجا انجام دهند، و حتى امورى را كه خود والى از آن اطلاع ندارد فيصله دهند.

و برگشت معنا به اين مى‏شود كه: چگونه خدا داناتر به لبث آنان نباشد، با اينكه او به تنهايى ولى ايشان است، و مباشر حكم جارى در ايشان و احكام جاريه بر ايشان است.

ضمير در" لهم" به اصحاب كهف و يا به جميع آنچه در آسمانها و زمين است (كه از جمله قبلى به خاطر تغليب جانب عقلداران بر ديگران استفاده مى‏شد) برمى‏گردد و يا به عقلداران در آسمانها و زمين برمى‏گردد، و اين وجه از نظر اعتبار مترتب با وجوه قبلى است، يعنى از همه بهتر و معتبرتر وجه اولى سپس دومى و در آخر سومى است.

و بنا بر اين آيه شريفه متضمن حجت است بر اينكه خدا داناتر به مدت لبث ايشان است، يكى حجت عمومى است نسبت به علم خدا به اصحاب كهف و غير ايشان كه جمله" لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ" متعرض آن مى‏باشد، و يكى ديگر حجتى است خاص كه علم خداى را به خصوص سرگذشت اصحاب كهف اثبات مى‏نمايد، كه آيه" ما لَهُمْ ..." متضمن آن است و مى‏فهماند وقتى خداى تعالى ولى ايشان و مباشر در قضاى جارى بر ايشان است آن وقت چگونه ممكن است از ديگران عالم‏تر به حال ايشان نباشد؟ و چون هر دو جمله جنبه عليت را مى‏رساند لذا هر دو را مفعول و بدون حرف عطف آورد.

بحث روايتى :روايتى در شرح داستان اصحاب كهف‏

در تفسير قمى در ذيل آيه" أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ" از امام (ع) روايت آورده كه فرمود: ما به تو آيت‏ها و معجزه‏هايى داديم كه از داستان اصحاب كهف مهم‏تر بود، آيا از اين داستان تعجب مى‏كنى كه جوانانى بودند در قرون فترت كه فاصله نبوت عيسى بن مريم و محمد (ص) بود، زندگى مى‏كرده‏اند. و اما" رقيم" عبارت از دو لوح مسى بوده كه داستان اصحاب كهف را روى آن حك نموده‏اند كه دقيانوس، پادشاه‏

/ 558