ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بوده يا متعرض نسب و سمت و شغل و اسامى و وجه ناميده شدنشان به اصحاب رقيم و ساير خصوصيات ديگر شده بسيار شديدتر از روايات اصل داستان است و دست يافتن به يك جهت جامعى كه نفس بدان اطمينان داشته باشد دشوارتر است.

و سبب عمده در اين اختلاف علاوه بر دست‏بردها و خيانتها كه اجانب در اين گونه روايات دارند دو چيز است:

يكى اينكه اين قصه از امورى بوده كه اهل كتاب نسبت به آن تعصب و عنايت داشته‏اند، و از روايات داستان هم برمى‏آيد كه قريش اين قصه را از اهل كتاب شنيده‏اند و با آن رسول خدا (ص) را امتحان كردند، بلكه از مجسمه‏ها نيز مى‏توان عنايت اهل كتاب را فهميد به طورى كه اهل تاريخ آن مطالب را از نصارى و از مجسمه‏هاى موجود در غارهاى مختلف كه در عالم هست غارهاى آسيا و اروپا و آفريقا گرفته شده و آن مجسمه‏ها را بر طبق شهرتى كه از اصحاب كهف به پا خاسته گرفته‏اند، و پر واضح است كه چنين داستانى كه از قديم الايام زبان زد بشر و مورد علاقه نصارى بوده هر قوم و مردمى آن را طورى كه نماياننده افكار و عقايد خود باشد بيان مى‏كنند، و در نتيجه روايات آن مختلف مى‏شود.

و از آنجايى كه مسلمانان اهتمام بسيار زيادى به جمع آورى و نوشتن روايات داشتند، و آنچه كه نزد ديگران هم بود جمع مى‏كردند و مخصوصا بعد از آنكه عده‏اى از علماى اهل كتاب مسلمان شدند، مانند وهب بن منبه و كعب الاحبار، و آن گاه اصحاب رسول خدا (ص) و تابعين يعنى طبقه دوم مسلمانان همه از اينان اخذ كرده و ضبط نموده‏اند، و هر خلفى از سلف خود مى‏گرفته و با آن همان معامله اخبار موقوفه «1» را مى‏كرده كه با روايات اسلامى مى‏نمودند و اين سبب بلوا و تشتت شده است.

دوم اينكه دأب و روش كلام خداى تعالى در آنجا كه قصه‏ها را بيان مى‏كند بر اين است كه به مختاراتى و نكات برجسته و مهمى كه در ايفاى غرض مؤثر است، اكتفاء مى‏كند، و به جزئيات داستان نمى‏پردازد. از اول تا به آخر داستان را حكايت نمى‏كند، و نيز اوضاع و احوالى را كه مقارن با حدوث حادثه بوده ذكر نمى‏نمايد جهتش هم خيلى روشن است، چون قرآن كريم كتاب تاريخ و داستان‏سرايى نيست بلكه كتاب هدايت است.

اين نكته از واضح‏ترين نكاتى است كه شخص متدبر در داستانهاى مذكور در كلام خدا درك مى‏نمايد، مانند آياتى كه داستان اصحاب كهف و رقيم را بيان مى‏كند، ابتداء

(1) رواياتى كه سندهاى آنها تا به آخر مى‏رسد ولى به رسول خدا نسبت داده نشده، روايات موقوفه گويند.

/ 558