بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
وجه خالى نيستند.1- يا خصوصياتى هستند كه هم اخبار متضمن آنها، متواتر است و به هيچ وجه نمىتوان انكارش نمود و هم اينكه علم ما مىتواند به صحت آنها حكم كند.2- و يا جزئيات و خصوصياتى هستند كه هر چند اخبار در دلالت بر آنها به حد تواتر نمىرسد و ليكن از آنجايى كه امورى غير معقول و مخالف با اصول نيستند، و خلاصه عقل حكم به امكان آنها مىكند، كه ما نيز آنها را انكار ننموده، و تجويزش مىكنيم، و مىگوئيم ممكن است چنين وقايعى اتفاق افتاده باشد و با فرض تواتر حكم قطعى مىكنيم كه اينگونه امور در بيدارى اتفاق افتاده.3- و يا امورى است كه ظاهرش با اصول مسلمه ما مخالفت دارند و ليكن وضع رواياتى كه بر آنها دلالت مىكند طورى است كه مىتوان ظاهرش را تاويل نمود و محمل معقولى برايش درست كرد، در اين صورت از ظاهر آن روايات صرفنظر نموده بر آن معانى معقول حمل مىكنيم، حملى كه هم با حق بسازد و هم با دليل و روايت.4- و يا امورى است كه نه ظاهرش معقول و صحيح است و نه ممكن است بر محمل صحيحى حملشان نمود، و حمل نمودن آنها به اصطلاح بدون سريش صورت نمىگيرد، اينگونه جزئيات و خصوصيات راجع به معراج را قبول ننموده ادله آنها را رد مىكنيم.از جمله مطالبى كه در باره معراج جزء دسته اول است، يعنى مورد يقين است اصل معراج است و اينكه اجمالا آن جناب را به معراج بردهاند.و از جمله مطالبى كه جزء دسته دوم است اين است كه آن جناب آسمانها را گشته و انبياء و عرش و سدرة المنتهى و بهشت و دوزخ را ديده است.و مطالب جزء دسته سوم از قبيل ديدن اهل بهشت و تنعم آنان و اهل دوزخ و كيفيت عذاب ايشان است كه مىتوان بر اين معنا حمل كرد كه رسول خدا (ص) اسماء و صفات ايشان را ديده و به اصطلاح ليست بهشتيان و دوزخيان را قرائت فرموده است.و مطالبى كه جزء دسته چهارم است و چارهاى جز طرح و طرد روايات آن نيست، مطالبى است كه از ظاهر ادله آن تشبيه بر مىآيد مثل سخن گفتن علنى با خدا و ديدن خدا و با او بر تخت نشستن و امثال آن كه ظاهرش جسمانيت و شباهت خدا به خلق را مىرساند، و خدا از آنها منزه است، و از همين دسته است آن روايتى كه دارد شكم رسول خدا (ص) را شكافته و دل او را شستند. چون دل آن جناب از هر بدى و عيبى طاهر و مطهر