بحث روايتى :رواياتى در باره تقاضاى مشركين از پيامبر مبنى بر دور ساختن افراد فقير از خود، و رواياتى ديگر در ذيل آيات گذشته
در الدر المنثور است كه ابن مردويه از طريق جويبر از ضحاك از ابن عباس روايت كرده كه در ذيل آيه" وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا" گفته است: اين آيه در باره امية بن خلف نازل شده كه به رسول خدا (ص) مىگفت: بايد فقراء را از دور خودت برانى تا ما اشراف و صناديد قريش با تو رابطه و آمد و شد برقرار كنيم. خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه" گوش به حرف كسى كه قلبش را غفلت زده كردهايم مده" يعنى كسى كه مهر بر دلش زدهايم و معناى" ذكرنا" همان توحيد است، و مقصود از هوى در جمله" وَ اتَّبَعَ هَواهُ" شرك است" وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً" يعنى دستورى كه اين مرد مىدهد نادانى نسبت به خدا است «2».و در همان كتاب است كه ابن مردويه و ابو نعيم- در كتاب حليه- و بيهقى- در كتاب شعب الايمان- از سلمان فارسى روايت آوردهاند كه گفت: آن عدهاى كه رسول خدا (ص) مىخواست با به دست آوردن دلهايشان آنها را به سوى اسلام بكشاند آمدند نزد آن جناب كه دو نفر از ايشان عيينة بن بدر و اقرع بن حابس نام داشتند، و گفتند: يا(1) روح المعانى، ج 15، ص 270.(2) الدر المنثور، ج 4، ص 220.