ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خراب مى‏شود اول سقف آن فرو مى‏ريزد، و سپس ديوارها به روى سقف مى‏افتد. و كلمه" خوى" به معناى سقوط است. بعضى «1» هم گفته‏اند: اصل در معناى آن" خلو" يعنى خالى بودن است.

و معناى اينكه فرمود:" وَ يَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً" اين است كه: اى كاش به آنچه دل بسته بودم، دل نمى‏بستم و ركون و اعتماد نمى‏كردم و اين اسباب ظاهرى را كه مستقل در تاثير پنداشته بودم، مستقل نمى‏پنداشتم و همه امور را از خدا مى‏دانستم. هزار حيف و تاسف كه يك عمر سعى و كوششم را بى‏نتيجه كردم و خود را هلاك نمودم.

و معناى آيه اين مى‏شود: انواع مالهايى كه در آن باغ داشت همه نابود گرديد، و يا همه ميوه‏هاى باغش از بين رفت، پس بر آن مالى كه خرج كرده و آن باغى كه احداث نموده بود پشيمانى مى‏خورد، و مى‏گفت: اى كاش به پروردگارم شرك نمى‏ورزيدم، و احدى را شريك او نمى‏پنداشتم، و به آنچه كه اعتماد كرده بودم اعتماد نمى‏كردم، و مغرور آنچه شدم نمى‏شدم، و فريب اسباب ظاهرى را نمى‏خوردم.

" وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مُنْتَصِراً".

كلمه" فئة" به معناى جماعت و كلمه" منتصر" به معناى ممتنع است.

همانطور كه آيات پنجگانه اول يعنى از جمله" قالَ لَهُ صاحِبُهُ" تا كلمه" طلبا" بيان زبانى بود براى خطاى مرد كافر در كفر و شركش، همچنين اين دو آيه يعنى از جمله" وَ أُحِيطَ بِثَمَرِهِ" تا جمله" وَ ما كانَ مُنْتَصِراً" حكايت بيان عملى آن است. آرى خطاى آن شخص تا بود يكى اظهار غرورش در هنگام ورود به باغ بود كه گفتارش يعنى جمله" ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً" حكايت‏گر آن بود كه بعد از بيان زبانى خطا. بودن آن عملا نيز متوجهش كردند كه آن طور كه تو خيال مى‏كردى نبود بلكه از بين بردن باغ تو براى خدا كارى ندارد، اينك ببين كه چگونه زير و رو شد.

خطاى دومش اين بود كه از در سكون به اسباب ظاهرى و ركون و اعتماد بر آنها به رفيقش تفاخر كرده گفت:" أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالًا وَ أَعَزُّ نَفَراً" كه بعد از بيان زبانى، خطا بودن آن را عملا هم با اين قولش:" وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ" به او فهماند كه اشتباه كرده است و اما اين ادعايش كه خود را مستقل مى‏دانست با بيان" ما كانَ مُنْتَصِراً" جهت بطلان آن را بيان كرد.

(1) مجمع البيان، ج 6، ص 472.

/ 558