بيان اينكه انسان عجول بوده و آن سان كه در طلب خيرات است در پى شر نيز مىباشد (وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ)
" وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا".مراد از" دعا" بطورى كه از سياق آيه استفاده مىشود مطلق طلب است، چه به لفظ دعا باشد مثل" خدايا مال و اولاد بر من روزى كن و ..." و چه بدون لفظ صورت گيرد و به صورت سعى و عمل بوده باشد، همه اينها دعا و درخواست از خداست، حتى اگر اين درخواست از كسى صادر شود كه به خدا معتقد نبوده و توجهى به درخواست از خدا ندارد، چون در حقيقت غير از خدا معطى و مانعى وجود ندارد هم چنان كه فرمود:" يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «2» و نيز فرموده:" وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ" «3».پس به شهادت اين دو آيه، دعا به معناى مطلق طلب است، و حرف" باء" در دو كلمه:" بالشر" و" بالخير" براى چسباندن فعل به مفعول آن است و مقصود اين است كه انسان به همان نحو شر را مىخواند و آن را درخواست مىكند كه خير را مىطلبد.بنا بر اين مقصود از اينكه فرمود:" انسان عجول است" اين خواهد بود كه او وقتى چيزى را طلب مىكند صبر و حوصله به خرج نمىدهد، در جهات صلاح و فساد خود نمىانديشد تا در آنچه طلب مىكند راه خير برايش مشخص گردد، و از آن راه به طلبش اقدام كند بلكه به محض اينكه چيزى را برايش تعريف كردند و مطابق ميلش ديد با عجله و شتابزدگى به سويش مىرود و در نتيجه گاهى آن امر، شرى از آب در مىآيد كه مايه خسارت و زحمتش مىشود، و گاهى هم خيرى بوده كه از آن نفع مىبرد.اين آيه و آيات بعديش در سياق توبيخ و سرزنشى است كه ناشى از منت نهادن خداى تعالى در آيات قبل است كه مساله" هدايت اقوم" را به رخ بندگانش مىكشد، گويى كه فرموده است: ما كتابى نازل كرديم كه شما را به سوى ملتى اقوم هدايت مىكند و گروندگان به آن ملت و كيش را به سعادت و بهشت مىرساند و به سوى اجرى عظيم و خيرى(1) آنان كه از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب (و قيامت را) فراموش كردهاند به عذاب سخت معذب خواهند شد. سوره ص، آيه 26.(2) از او درخواست مىكند هر آن كس كه در آسمانها و زمين است. سوره رحمن، آيه 30.(3) و بشما داده از هر نعمتى كه خواستيد. سوره ابراهيم، آيه 34.