توضيح اينكه فرمود:" وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ضررى برساند، و هيچ نفسى بار گناه نفس ديگر را نمى‏كشد، و آن طور كه بعضى از اهل ضلالت مى‏پندارند كه اگر گمراهى كنند وزر گمراهيشان به گردن پيشوايانشان است، و يا مقلدين مى‏پندارند كه مسئوليت گمراهيشان به گردن پدران و نياكان ايشان است، و خود مسئوليتى ندارند، سخت در اشتباهند.

آرى آن روزى را كه مجرمين دارند، پيشوايانشان نيز دارند، چرا كه هر كس كه سنت بدى را باب كند تا زمانى كه در دنيا عاملى به آن سنت زشت وجود دارد صاحب سنت نيز همه آن وزر را خواهد داشت، همانها كه در دنيا مى‏گفتند اينكار را بكن مسئوليتش به گردن من!، بايد در قيامت گناه ايشان را به گردن بگيرند.

اما همه اينها وزر امامت و پيشوايى باطل و رواج دادن سنتهاى بد است نه عين آن وزرى را كه مرتكب گناه دارد، تا لازمه به گردن گرفتن سنت‏گذاران اين باشد كه خود مرتكبين سنت باطل وزرى نداشته باشند، و به فرض هم كه عين آن باشد، معنايش اين است كه در يك گناه دو كس معذب شود.

توضيح اينكه فرمود:" وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا"

" وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا".

از ظاهر سياقى كه در اين آيه و آيات قبل و بعد دارد بر مى‏آيد كه مراد از" تعذيب" تعذيب دنيوى و عقوبت استيصال باشد، و مؤيد اين احتمال سياق نفى در" ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ" است، زيرا فرق است در اينكه گفته شود:" لسنا معذبين" يا" لا نعذب" يا" لن نعذب" و يا اينكه گفته شود:" ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ" كه در سه تعبير اول، تنها نفى عذاب را مى‏رساند، و در تعبير چهارم استمرار نفى آن در گذشته را افاده مى‏كند، و مى‏فهماند كه سنت الهى جارى در امتهاى گذشته بر اين بوده است كه هيچ امتى را عذاب نمى‏كرد مگر بعد از آنكه رسولى به سويشان مى‏فرستاد و ايشان را از عذاب خدا مى‏ترساند.

كلمه:" رسول" نيز مؤيد اين احتمال است، چون مى‏توانست از آن مبعوث به" نبى" تعبير كند، و بفرمايد:" حتى نبعث نبيا" و اگر در نظر خواننده مانده باشد كه در جلد دوم اين كتاب در فرق ميان" رسول" و" نبى" گفتيم كه" رسالت" منصب خاصى است الهى كه مستلزم حكم فصل در امت است، و گفتيم كه حكم فصل عبارتست از عذاب استيصال و يا تمتع و بهره‏مندى از زندگى تا مدتى معين، هم چنان كه قرآن فرموده:" وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ" «1» و نيز فرموده:

(1) براى هر قومى رسولى است پس چون آمد رسول آنها قضاوت كند بين آنان و به آنان ظلم نمى‏شود، سوره يونس، آيه 47.

/ 558