بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و اين آيه هر چند كه وضعيت دنياطلبان و غافلان از آخرت را بيان مىكند، و ليكن بايد بدانيم كه مراتب دنياطلبى و انكار آخرت مختلف است، يكى هم از ناحيه زبان چنين است و هم از ناحيه عمل، و ديگرى در مرحله عمل چنين است هر چند لسانا به نشاه آخرت گواهى مىدهد، جمله" وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ ..." كه به زودى مىآيد نيز اين اختلاف را تصديق مىكند." وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً".راغب مىگويد:" سعى" به معناى راه رفتن به سرعت است، البته نه به آن حدى كه دويدن شمرده شود، و در حديث در هر كار (چه خير و چه شر) استعمال مىشود «1».در باره جمله" وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ" بيان ما همان است كه در جمله" مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ" گذشت، اشكال ما هم به كلام مفسرى كه «2» گفته است:" معناى اينكه فرموده:" وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ" اين است كه آن كس كه با عمل خود آخرت را طالب باشد". همان اشكالى است كه در گفتار مفسر در معناى جمله" مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ" گذشت.حرف" لام" در جمله" وَ سَعى لَها سَعْيَها" براى اختصاص است و همچنين اضافه" سعى" به" ضمير آخرت" اختصاص را مىرساند و چنين معنا مىدهد كه" هر كه كوشش كند و مجدانه كوشش كند و كوششى كند كه مختص به آخرت است" و از اين معنا چنين استفاده مىشود كه سعى براى آخرت بايد طورى باشد كه لايق به آن باشد، مثل اينكه كمال جديت را در حسن عمل به خرج دهد و حسن عمل را هم از عقل قطعى و يا حجت شرعى گرفته باشد، و معناى جمله" وَ هُوَ مُؤْمِنٌ" اين است كه اين سعى را در حالى كند كه ايمان به خدا داشته باشد، و اين خود مستلزم توحيد و ايمان به نبوت و معاد است، زيرا كسى كه اعتراف به يكى از اين سه اصل نداشته باشد خداى سبحان او را در كلام مجيدش مؤمن به خود نمىداند، و آيات قرآنى در اين باره بسيار است.به فرض اينكه از آيات مذكور هم كه چشمپوشى كنيم تقييد به جمله" وَ هُوَ مُؤْمِنٌ" براى رساندن اين معنا كافى است، زيرا كسى كه آخرت بخواهد و كارهاى مخصوص به آن را مجدانه انجام دهد قطعا ايمان به خدا و به وراى دنيا دارد.و اگر تقييد مذكور به منظور رساندن صحت ايمان، كه خود مستلزم اعتقاد به توحيد و(1) مفردات راغب، ماده" سعى".(2) روح المعانى، ج 15، ص 47.