بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 11 فرست، هر چند كه ما به مكان و منزلت يك يك آنها در درگاه تو آشنا نيستيم، و نمىدانيم به چه كارى موكلند، و به ساكنان هوا و زمين و آب و هر كس از ايشان كه موكل بر خلقند. بار الها! بر همهشان درود بفرست، در آن روز كه هر كسى وقتى مىآيد يك سائق با او هست و يك گواه، بر همهشان درودى بفرست كه كرامتى بر كرامتشان و طهارتى بر طهارتشان بيفزايد ... «1». و در بحار، از الدر المنثور از ابن شهاب روايت كرده كه گفت: رسول خدا (ص) از جبرئيل خواست تا خود را با صورت واقعىاش به وى نشان دهد، جبرئيل گفت: تو طاقت ديدن صورت واقعى مرا ندارى، فرمود: با اين حال دوست دارم تو را به آن صورت ببينم، پس رسول خدا (ص) در شبى مهتابى به نمازگاه خود بيرون رفت، كه ناگهان جبرئيل با صورت واقعىاش نزدش آمد، آن جناب از ديدن وى بيهوش شد، و چون به هوش آمد ديد تكيه بر جبرئيل دارد، و جبرئيل يكى از دو دست خود را بر سينه او و دست ديگر را بين دو شانه او نهاده، فرمود: من هرگز باور نمىكردم كه چيزى از مخلوقات به اين شكل باشد، جبرئيل گفت: پس چطور مىتوانى اسرافيل را ببينى؟ او دوازده بال دارد كه يك بالش در مشرق و بال ديگرش در مغرب است، و عرش بر شانه او قرار دارد و گويا در برابر عظمت پروردگار آن قدر كوچك مىشود كه به صورت مرغى كوچكتر از گنجشك در مىآيد و در هر حال عرش خدا را عظمت خدايى حمل مىكند «2». و در صافى از توحيد نقل كرده، كه بسند خود از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه در حديثى فرمود: منظور از آيه" ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى- چشم منحرف نشد، و عوضى هم نديد، او از آيات بزرگ پروردگارش را ديد" اين است كه آن جناب جبرئيل را دو بار به صورت واقعىاش ديد، يكى اين بار بود، و يكى هم بارى ديگر، و از اين جهت جبرئيل را از آيات بزرگ خدا خواند، كه جبرئيل خلقتى عظيم دارد، و او از روحانيين است، كه خلقت و صفتشان را غير از خدا كسى درك نمىكند «3». و از خصال حكايت شده كه به سند خود از محمد بن روان، از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: وقتى جبرئيل نزد من آمد، گفت من و هيچ يك از ملائكه به خانهاى كه در آن سگ و يا مجسمه و _______________ (1) صحيفه سجاديه، ص 23، دعاى 3. (2) بحار الانوار، ج 59، ص 259، ح 30، ط بيروت. (3) تفسير صافى، ج 2، ص 624.