بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 114 رحمت واسعه خدا و قائم بدان بود، و هيچ يك از آنها از خود استقلالى در تدبير امر خود نداشت، قهرا تدبير آنها مستقلا با خداى تعالى خواهد بود، حتى تدبير ملائكه هم بر فرض كه به قول مشركين، سهمى از تدبير به دست ملائكه باشد، باز همان نيز از رحمت خدا و تدبير اوست، پس نتيجه مىگيريم كه ربوبيت تنها از آن خداست، و همچنين الوهيت خاص اوست. " إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ" اين جمله ضلالت را در شرك و اتخاذ آلهه مسجل مىكند. " إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ" اين جمله باز از كلمات آن مرد است كه به رسولان خطاب كرده، و اينكه گفته: " فاسمعون" پس بشنويد" كنايه از تحمل شهادت است، يعنى پس شاهد باشيد. و جمله" إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ ..." تجديد شهادت به حق، و تاكيد ايمان است، چون از ظاهر سياق بر مىآيد كه جمله" إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ" را بعد از آن محاجه گفته، و در آن محاجه اعتراف به ايمان كرده و شهادت به حق داده بود. و منظورش از اين تكرار اين بوده كه با ايمان خود در حضور مردم قريه رسولان را تاييد كرده باشد. بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: خطاب در اين جمله" فاستمعون- پس بشنويد" به مردم قريه است، تا رسولان را تاييد كرده باشد، و معنايش اين است كه:" من به خدا ايمان آوردم، پس اى اهل قريه اين معنا را از من بشنويد، (و هر كارى مىخواهيد بكنيد)، كه من هيچ باكى از شما ندارم. و يا معنايش اين است كه: اى اهل قريه، من به خدا ايمان آوردم، پس از من بشنويد و شما هم ايمان بياوريد، و يا خواسته مردم را عليه خود عصبانى كند تا به او بپردازند، و آسيبى به رسولان خدا نرسانند، چون ديده مردم تصميم گرفتهاند آنان را به قتل برسانند" (دقت فرماييد). و ليكن اشكالى كه در همه اين احتمالات هست اين است كه: با تعبير از خدا به" ربكم- پروردگارتان" سازگار نيست، چون مردم خدا را پروردگار خود نمىشناختند، و اربابى غير از خداى سبحان به ربوبيت مىشناختند و عبادت مىكردند. بعضى «2» خواستهاند از اين اشكال پاسخ دهند به اينكه:" منظور پروردگارى است كه _______________ (1) روح المعانى، ج 22، ص 228. (2) تفسير فخر رازى، ج 26، ص 60.