بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 118 " يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ" يعنى اى حسرت و ندامت بر بندگان. و اين تعبير بليغتر از آن است كه ندامت را براى آنان اثبات كند، مثلا بفرمايد: مردم قريه دچار ندامت و حسرت شدند. و اما سبب حسرت و اينكه چرا دچار آن شدند، در جمله" ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ ..." آمده و مىفرمايد:" به علت اين دچار حسرت شدند كه هر چه رسول به سويشان آمد، به استهزايش پرداختند". از اين سياق به خوبى برمىآيد كه مراد از" عباد"، عموم مردم است، و خواسته حسرت را بر آنان تاكيد كند، مىفرمايد: چه حسرتى بالاتر از اين كه اينان بنده بودند و دعوت مولاى خود را رد كرده تمرد نمودند، و معلوم است كه رد دعوت مولا شنيعتر است از رد دعوت غير مولا و تمرد از نصيحت خيرخواهان ديگر. با اين بيان بىپايگى تفسير آن مفسرى «1» كه گفته:" مراد از" عباد" رسولان خدا، و يا ملائكه و يا هر دو است"، روشن مىشود، و همچنين بىپايگى اين گفتار كه مفسرى «2» ديگر گفته كه: در جمله" يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ..." هر چند منظور از" عباد" مردمند و ليكن كلام مزبور سخن خداى تعالى نيست، بلكه دنباله سخن آن مرد است". پس معلوم شد كه جمله مذكور كلامى است از خداى تعالى نه دنباله سخن آن مرد. " أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ" در اين جمله همان كسانى را كه در جمله قبل عليه ايشان به حسرت ندا مىشد توبيخ مىكند. و كلمه" من القرون" بيان كلمه" كم" است، و" قرون" جمع" قرن" است، كه به معناى مردمى است كه در يك عصر زندگى كنند. و جمله" أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ" بيان جمله" كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ" است، و ضمير جمع اولى به قرون، و دومى و سومى به عباد برمىگردد. و معناى آيه اين است كه: آيا از بسيارى هلاك شدگان عبرت نمىگيرند كه در قرون گذشته به امر خدا هلاك شدند؟ و به اخذ الهى ماخوذ گشتند، و ديگر به عيش و نوش در دنيا بازنخواهند گشت؟ مفسرين در مرجع ضميرها، و نيز در معناى آيه اقوال ديگرى دارند كه چون از فهم دور است متعرض آنها نمىشويم. _______________ (1 و 2) تفسير فخر رازى، ج 26، ص 63.