بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 131 كه سلخ در اين آيه به معناى بيرون كشيدن است، نه كندن. مؤيد اين معنا اين است كه: خداى تعالى در چند جا از كلام عزيزش از وارد شدن هر يك از روز و شب در دنبال ديگرى، تعبير به" ايلاج- داخل كردن" كرده، از آن جمله فرموده:" يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ" «1» و وقتى وارد شدن روز بعد از شب، ايلاج و ادخال روز در شب باشد، قهرا آمدن شب به دنبال روز به طور ناگهانى نيز، اخراج روز از شب خواهد بود، البته هم آن ادخال اعتبارى است، و هم اين اخراج. و گويا ظلمت شب بر مردم احاطه كرده، و آنان را در برگرفته ناگهان روز اين روپوش را پاره مىكند و داخل ظلمت شده، نورش به تدريج همه مردم را فرا مىگيرد، و در هنگام غروب به ناگاه بار ديگر شب چون روپوشى روى مردم مىافتد، و ظلمتش همه آن جاهايى را كه نور روز گرفته بود، مىگيرد، پس در حقيقت در اين تعبير نوعى استعاره به كنايه به كار رفته است. و شايد همين وجهى كه ما براى آيه ذكر كرديم كافى باشد، و احتياجى به نقل بحثهاى طولانى كه ديگران در معناى" سلخ نهار از ليل" و سپس ناگهان رسيدن شب، ايراد كردهاند نباشد. [معناى آيه:" وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها"] " وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ"" جريان شمس" همان حركت آن است، و لام در جمله" لمستقر لها" به معناى" الى- به سوى" و يا براى" غايت- تا" مىباشد. و كلمه" مستقر" مصدر ميمى و يا اسم زمان و يا اسم مكان است. و معناى آيه اين است كه: خورشيد به طرف قرار گرفتن خود حركت مىكند و يا تا آنجا كه قرار گيرد حركت مىكند، يعنى تا سرآمدن اجلش، و يا تا زمان استقرار، و يا محل استقرارش حركت مىكند. حال ببينيم معناى جريان و حركت خورشيد چيست؟ از نظر حس اگر حساب كنيم، حس آدمى براى آفتاب اثبات حركت مىكند، حركتى دورانى پيرامون زمين، و اما از نظر بحثهاى علمى قضيه درست به عكس است. يعنى خورشيد دور زمين نمىچرخد، بلكه زمين به دور خورشيد مىگردد. و نيز اثبات مىكند كه: خورشيد با سياراتى كه پيرامون آنند به سوى ستاره" نسر ثابت" حركتى انتقالى دارند. _______________ (1) داخل مىكند شب را در روز و داخل مىكند روز را در شب. سوره حج، آيه 61.