بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 173 " وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ" «1» و نيز فرموده:" وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً" «2» و آياتى ديگر. و جمله" فَيَكُونُ" بيانگر اطاعت آن شىء است كه مورد اراده خدا قرار گرفته، مىخواهد بفرمايد: همين كه هست شدن چيزى مورد اراده خدا قرار گرفت، بدون درنگ لباس هستى مىپوشد. [معناى" ملكوت" و اينكه ملكوت هر چيزى به دست خدا است] " فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ" كلمه" ملكوت" مبالغه در معناى ملك است، مانند كلمه" رحموت" و كلمه" رهبوت" كه مبالغه در معناى رحمت و وحشتاند. با انضمام اين آيه به ما قبلش اين معنا به دست مىآيد كه: مراد از" ملكوت" آن جهت از هر چيزى است كه رو به خداست، چون هر موجودى دو جهت دارد، يكى رو به خدا، و يكى ديگر رو به خلق. ملكوت هر چيز آن جهتى است كه رو به خدا است، و ملك آن سمت رو به خلق است ممكن هم هست بگوييم: ملكوت به معناى هر دو جهت هر موجود است، و آيات زير هم بر همين معنا حمل مىشود،" وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ" «3» و" أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «4» و" قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ" «5». و اگر فرموده ملكوت هر چيزى به دست خداست، براى اين است كه: دلالت كند بر اينكه خداى تعالى مسلط بر هر چيز است، و غير از خدا كسى در اين تسلط بهره و سهمى ندارد. و برگشت معنا در آيه" فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ" به اين است كه: خدا از استبعادى كه مشركين در مساله معاد مىكنند، منزه است، چون مشركين غافلند از اينكه ملكوت هر چيزى به دست خدا و در قبضه قدرت اوست. و جمله" وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ" خطاب به عموم مردم است، چه مؤمن و چه مشرك، و هم بيان نتيجهاى است از بيان سابق بعد از تنزيه خدا. _______________ (1) امر ما نيست مگر واحد و آن هم چون چشم بر هم زدن. سوره قمر، آيه 50. (2) و امر خدا همواره حساب شده و مقدور بود. سوره احزاب، آيه 38. (3) ما هر دو سوى آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان مىدهيم براى اينكه از يقينداران باشد. سوره انعام، آيه 75. (4) چرا به هر دو سوى آسمانها و زمين نظر نمىكنند. سوره اعراف، آيه 185. (5) بگو آن كيست كه هر دو سوى هر چيز را به دست دارد. سوره مؤمنون، آيه 88.