بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 177 حالى كه مثل آن قبلا نبود، چون اگر مىبود قديم بود و خداى دوم مىشد «1». و نيز در نهج البلاغه است كه: خداى سبحان مىگويد، ولى نه با تلفظ، و اراده مىكند، ولى نه با نيت و ضمير «2». و در كافى به سند خود از صفوان بن يحيى روايت آورده كه گفت: به حضرت ابى الحسن (ع) عرضه داشتم: در باره اراده خدا و خلق كردنش، چيزى بفرما مىگويد: آن جناب فرمودند: اراده در ما مخلوقات به معناى ضمير و خواست باطنى است كه به دنبال آن فعل از ما سرمىزند، و اما اراده در خداى تعالى به معناى ايجاد و احداث فعل است نه غير آن، براى اينكه: خداى تعالى احتياج به تروى و تفكر قبلى ندارد، او مثل ما نيست كه قبل از هر كار نخست تصميم بگيرد و سپس در طرز پياده كردنش فكر كند اين گونه صفات در خداى تعالى نيست و از خصايص مخلوقات است. پس اراده خدا همان فعل است نه غير، به آن فعل مىگويد:" باش" و آن فعل وجود پيدا مىكند، اينهم كه گفتيم" مىگويد" گفتن با تلفظ و نطق به زبان نيست، و تصميم و تفكر ندارد، و همان طور كه خودش كيفيت ندارد، فعل او نيز كيفيت ندارد «3». مؤلف: روايات وارده از ائمه اهل بيت (ع) در اينكه اراده خدا از صفات فعل است زياد است، به طورى كه به اصطلاح علمى به حد استفاضه مىرسد. _______________ (1) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، ص 82 خطبه 232. (2) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13 و 14، ص 82 خطبه 232. (3) كافى، ج 1، ص 109، ح 3.