بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 212 زشتترين صورتها تصوير مىكنند، هم چنان كه وقتى بخواهند عكسى از فرشتهاى بكشند، او را در زيباترين صورت ترسيم مىكنند، و هر زيباى ديگر را به فرشته تشبيه مىنمايند، هم چنان كه زنان دربارى مصر وقتى يوسف را ديدند گفتند:" ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ" «1» با اين بيان ديگر جايى براى اين اشكال نمىماند كه در تشبيه هر چيز اين معنا لازم است كه به چيزى تشبيه شود كه شنونده آن را بشناسد، و مردم سر شيطانها را نديدهاند و نمىشناسند. " فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ"- حرف" فا" كه در آغاز جمله است، فاى تعليل است و بيان مىكند كه درخت مزبور وسيله پذيرايى از ستمگران است كه از آن مىخورند. و در اينكه فرمود:" پس شكمها را از آن پر خواهند كرد" اشاره است به گرسنگى شديد اهل دوزخ، به طورى كه آن قدر حريص بر خوردن مىشوند، كه ديگر در فكر آن نيستند چه مىخورند. " ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ"- كلمه" شوب" به معناى مخلوط و آميخته است. و كلمه" حميم" به معناى آب داغ و بسيار سوزنده است. و معناى جمله اين است كه: ستمگران نامبرده علاوه بر عذابهايى كه گفته شد، مخلوطى از آب داغ و بسيار سوزنده مىنوشند، و آن آب با آنچه از درخت زقوم خوردهاند مخلوط مىشود. " ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ"- يعنى تازه بعد از آنكه شكمها را از درخت" زقوم" و آب" حميم" پر كردند، به سوى دوزخ برمىگردند، و در آنجا مىمانند تا عذاب ببينند. در اين آيه اشاره است به اينكه: حميم مذكور در داخل جهنم نيست. " إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ فَهُمْ عَلى آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ"- كلمه" الفوا" از" الفاء" است كه به معناى يافتن است و معناى اينكه مىگوييم" الفيت فلانا" اين است كه: من فلانى را يافتم و به او برخوردم. و كلمه" يهرعون" فعل مضارع مجهول است از ماده" اهراع" كه به معناى سرعت گرفتن است. معناى آيه اين است كه: علت خوردنشان از درخت" زقوم" و نوشيدنشان از" حميم" و برگشتن به سوى" دوزخ" اين است كه: اينان پدران خود را گمراه يافتند،- و با اينكه مىدانستند ايشان گمراهند، با اين حال از ايشان كه ريشه و مرجع آنان بودند تقليد كردند- و به همين جهت دنبال پدران خود به سرعت به سوى دوزخ مىروند، نخست به خوراكيهاى مذكور برمىخورند، و سپس به سوى دوزخ برمىگردند. درست جزاى آخرتشان مطابق رفتار دنيايشان _______________ (1) اين بشر نيست و جز فرشتهاى بزرگوار نمىتواند باشد. سوره يوسف، آيه 31.