بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 228 است به نفع ايشان و عليه خدا. و حال آنكه مىدانيم اين طور نيست، بلكه خداى تعالى مىخواهد در اين آيه مردم را توبيخ كند، نه اينكه بهانه به دست ايشان بدهد. " قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ" كلمه" بنيان" مصدر براى" بنى، يبنى" است، و مراد از آن اسم مفعول، يعنى" مبنى" است. و كلمه" جحيم" به معناى آتشى است كه شعلههايش شديد باشد، و معنايش اين است كه: براى شكنجه وى محلى بسازيد كه گنجايش آتش افروخته داشته باشد، سپس وى را در آن آتش بيفكنيد. " فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ" كلمه" كيد" به معناى حيله است. و مراد از آن نقشه كشيدن براى نابودى ابراهيم (ع) و سوزاندنش در آتش است. و جمله" فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ" كنايه است از اينكه ما ابراهيم را بر آنان غالب ساختيم، به طورى كه نقشه شوم آنان هيچ اثرى در وى نگذاشت و آن اين بود كه به آتش گفتيم: براى ابراهيم سرد و گلستان باش:" يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ" «1». در اينجا يك فصل از داستانهاى ابراهيم (ع) خاتمه مىيابد و خلاصه آن اين است كه: ابراهيم (ع) عليه پرستش بتها قيام كرد و با بتپرستان به خصومت برخاست و سرانجام كارش بدينجا كشيد كه او را در آتش افكندند و خداى تعالى نقشه ايشان را باطل و بىاثر كرد. " وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِينِ" از اينجا فصل ديگرى از داستانهاى ابراهيم (ع) شروع مىشود، و آن عبارت است از: مهاجرت وى از بين قومش، و درخواست فرزند صالحى از خدا و اجابت خدا درخواست او را، و داستان ذبح كردن اسماعيل و آمدن گوسفندى به جاى اسماعيل. [مراد ابراهيم (عليه السلام) از اينكه فرمود:" إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِينِ"] پس در حقيقت جمله" وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي ..." خلاصهاى است از گفتار مفصلى كه قبلا با آزر داشت، و به وى فرموده بود:" وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى أَلَّا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيًّا" «2». _______________ (1) سوره انبياء، آيه 69. (2) من از شما و آنچه به جاى خدا مىخوانيد دورى و كنارهگيرى مىكنم و از پروردگارم حاجت مىطلبم، اميدوارم حاجت خواهىام از پروردگارم بىنتيجه نباشد. سوره مريم، آيه 48.