بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 233 به خاطر اينكه بعد از بشارت قبلى است، كه از تولد اسماعيل خبر مىداد، و مىفرمود: " فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ" و دنبالش فرمود:" فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ" ظاهر و بلكه صريح در اين است كه: ذبيح غير از اسحاق است، بلكه اسماعيل است. و ما در تفسير سوره انعام در ذيل قصص ابراهيم (ع) اين معنا را به طور مفصل اثبات كردهايم. " وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَلى إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ" جمله" باركنا" از مصدر" مباركة" است، و آن به اين است كه خير و دوام پر حاصلى را نصيب موجودى كنند. پس معناى آيه چنين مىشود: ما ابراهيم و اسحاق را خير و دوام داديم و آن دو را پر حاصل و پر اثر گردانديم. ممكن هم هست جمله" وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما ..." قرينه باشد بر اينكه مراد از جمله" باركنا" اين باشد كه ما بركت و كثرت را در اولاد او و اولاد اسحاق قرار داديم. و بقيه الفاظ آيه روشن است. مىفرمايد:" و از ذريه ابراهيم، و اسحاق بعضى نيكوكار و بعضى آشكارا به خود ستم كردند". بحث روايتى [رواياتى در باره مراد از" قلب سليم" و اينكه ابراهيم (عليه السلام) فرمود:" إِنِّي سَقِيمٌ" و اينكه خدا را دو اراده و مشيت است] در تفسير قمى در ذيل جمله" بقلب سليم" مىفرمايد: قلب سليم قلبى است كه خدا را ديدار مىكند در حالى كه به جز خداى عز و جل كسى ديگر در آن نباشد «1». و نيز در همان كتاب است كه: امام قلب سليم را معنا كردهاند به قلب سليم از شك «2». و در روضه كافى به سند خود از حجر از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود پدرم، امام باقر (ع) فرمود: ابراهيم به خدايان مشركين بد گفت، پس نظرى به ستارگان افكند و گفت:" إِنِّي سَقِيمٌ" و به خدا نه مريض بود و نه دروغ گفت «3». مؤلف: در اين معنا روايات ديگرى هست كه در بعضى از آنها آمده كه ابراهيم (ع) نه مريض بود و نه دروغ گفت، بلكه منظورش اين بوده كه مريض در دين و دچار شك و ترديد است (كه خود مرضى است قلبى). _______________ (1 و 2) تفسير قمى، ج 2، ص 123. (3) روضه كافى، ج 8، ص 303، ح 559.