بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 236 چه كمك كار خوبى هستى براى من. آن گاه ابن اسحاق دنبال داستان را هم چنان نقل مىكند، تا مىرسد به اينجا كه ابراهيم (ع) خم شد و با كاردى كه به دست داشت خواست گلوى فرزند را ببرد. جبرئيل كارد او را برگردانيد، و اسماعيل را از زير دست او كنار كشيد. و از سوى ديگر قوچى را كه از ناحيه دره" ثبير" آورده بود به جاى اسماعيل قرار داد و از طرف چپ مسجد خيف صدايى برخاست كه اى ابراهيم! رؤياى خود را تصديق كردى و دستور خدا را انجام دادى «1». مؤلف: روايات در خصوص اين قصه بسيار زياد است و خالى از اختلاف نيست. و نيز در مجمع البيان از تفسير عياشى نقل كرده كه وى به سند خود از يزيد بن معاويه عجلى نقل كرده كه گفت: از امام صادق (ع) پرسيدم: بين دو بشارتى كه به ابراهيم (ع) داده شد، يكى بشارت به ولادت اسماعيل و ديگرى بشارت به ولادت اسحاق، چند سال فاصله بود؟ فرمود: بين اين دو بشارت پنج سال فاصله شد، و آيه شريفه" فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ" اولين بشارتى بود كه خداى تعالى به فرزنددار شدن ابراهيم (ع) داد، و منظور از" غلام حليم" اسماعيل (ع) بود «2». _______________ (1) مجمع البيان، ج 8، ص 454. (2) مجمع البيان، ج 8، ص 455.