بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 348 قرآن حينى و زمانى است. بحث روايتى [(رواياتى در باره مخاصمه ملأ اعلى، استكبار ابليس و اباء او از سجده بر آدم، و اوصاف متكلفين)] قمى در تفسيرش به سند خود از اسماعيل جعفى، از امام باقر (ع) حديثى در باره معراج از رسول خدا (ص) نقل كرده كه در آن آمده: خداى تعالى فرمود: اى محمد! گفتم لبيك پروردگار من. فرمود: هيچ مىدانى ملأ اعلى در چه چيز مخاصمه مىكردند؟ عرضه داشتم: منزهى تو اى خدا، من هيچ چيز زائد بر آنچه تو يادم دادهاى نمىدانم. آن گاه رسول خدا (ص) فرمود: پس خداى سبحان دست خود را- يعنى دست قدرت خود را- بين دو سينهام نهاد. و من برودت و خنكى آن را در بين دو شانهام احساس كردم. آن گاه فرمود: از آن به بعد هر چه از گذشته و آينده از من پرسيد، جوابش را دانا بودم، پس مجددا از من پرسيد: اى محمد ملأ اعلى در چه چيز مخاصمه كردند؟ عرضه داشتم: در سه چيز: اول در آنچه كه كفاره گناهان مىشود، دوم در آنچه درجات آدمى را بالا مىبرد، سوم در آنچه حسنات شمرده مىشود ... «1». و در مجمع البيان آمده كه ابن عباس از رسول خدا (ص) روايت كرده كه فرمود پروردگارم به من فرمود: هيچ مىدانى كه ملأ اعلى در چه چيز مخاصمه كردند؟ عرضه داشتم: نه، فرمود: مخاصمه آنها در كفارات و درجات بود. اما كفارات سه چيز است: يكى وضوى كامل گرفتن در شبهاى سرد، دوم قدمها را يكى پس از ديگرى برداشتن به سوى جماعتها، سوم انتظار رسيدن وقت نماز بعدى بعد از هر نماز. و اما درجات، آن نيز سه چيز است: اول به صداى بلند و واضح سلام كردن، دوم اطعام طعام، و سوم نماز خواندن در تاريكى شب كه همه در خوابند «2». مؤلف: اين روايت را صدوق هم در خصال از رسول خدا (ص) نقل كرده «3» ولى آنچه در اينجا تفسير كفارات قرار گرفته در روايت او تفسير درجات واقع شده و به عكس آنچه در اينجا تفسير درجات قرار گرفته در آن روايت تفسير كفارات واقع شده. _______________ (1) تفسير قمى، ج 2، ص 239- 244. (2) مجمع البيان، ج 8، ص 485. (3) خصال صدوق، ص 84، ح 12.