بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 369 و معناى" ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ" اين است كه: چون خداى سبحان گرفتاريش را برطرف كرد و نعمتى از ناحيه خود به او داد، سرگرم و مستغرق در آن نعمت شده، دوباره آن گرفتارىاش را از ياد مىبرد، گرفتاريى كه خدا را به سوى آن مىخواند، يعنى مىخواند تا آن را برطرف كند. و بنا بر اين كلمه" ما" در جمله" ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ" موصوله است، و منظور از آن همان گرفتارىهاى قبل از نجات است. و ضمير در" اليه" به همان" ما" برمىگردد. ولى بعضى «1» گفتهاند:" ما" مصدريه است و ضمير در" اليه" به خداى سبحان برمىگردد، و معنايش اين است كه: دعا كردن به سوى پروردگارش را از ياد مىبرد، دعايى كه قبل از رفع گرفتارى مىكرد بعضى «2» ديگر گفتهاند: كلمه" ما" موصوله است" و مراد از آن خداى سبحان است. اين كلام از ساير وجوه بعيدتر است. " وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ"- كلمه" اندادا" به معناى امثال است، و مراد از آن- به طورى كه گفته شده- «3» بتها و رب النوعهاى آنهاست. و لام در جمله" لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ" لام عاقبت است، و معنايش اين است كه: براى خدا امثالى گرفته كه آنها را به پندار خود شريك در ربوبيت و الوهيت مىدانند تا آنجا كه همين پندار باعث آن مىشود كه مردم از راه خدا گمراه گردند، چون مردم داراى اين طبيعتند كه به يكديگر نگاه مىكنند، هر چه آن يكى كرد اين هم كوركورانه تقليد مىكند و همان طور كه با زبان دعوت مىشوند با عمل هم دعوت مىشوند. و بعيد نيست كه مراد از" انداد" مطلق اسبابى باشد كه بشر بر آنها اعتماد نموده، و آرامش درونى پيدا مىكند و در نتيجه از خدا غافل مىماند. و يكى از آن اسباب، بتهاى بتپرستان است، چون آيه شريفه همه انسانها را به اين وصف معرفى مىكند، و همه انسانها بتپرست نيستند، اگر چه مورد آيه كفارند، اما مورد مخصص نمىشود و باعث نمىگردد كه بگوييم منظور از آيه هم همين مورد خاص است. " قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ"- يعنى اى انسان غافل از خدا! با همين بىخبريت از خدا، سرگرم باش، سرگرمى اندك و ناپايدارى، چون تو از اهل آتشى، بازگشتت به سوى آتش است. و اين امر (سرگرم باش) امر و دستورى است تهديدى و در _______________ (1) روح المعانى، ج 23، ص 245. (2) تفسير كشاف، ج 4، ص 116. (3) مجمع البيان، ج 8، ص 491.