بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 372 متوجه جمله" بغير حساب" باشد. بنا بر اين جار و مجرور" بغير حساب" متعلق مىشود به كلمه" يوفى" و صفتى است براى مصدرى كه" يوفى" بر آن دلالت دارد. و معنايش اين است كه: صابران اجرشان داده نمىشود، مگر اعطايى بىحساب. پس صابران بر خلاف ساير مردم به حساب اعمالشان رسيدگى نمىشود و اصلا نامه اعمالشان بازنمىگردد، و اجرشان همسنگ اعمالشان نيست. در آيه شريفه" صابران" هم مطلق ذكر شده و مقيد به صبر در اطاعت و يا صبر در ترك معصيت و يا صبر بر مصيبت نشده هر چند كه صبر در برابر مصائب دنيا، بخصوص صبر در مقابل اذيتهاى اهل كفر و فسوق كه به مؤمنين مخلص و با تقوا مىرسد با مورد آيه منطبق است (و ليكن همانطور كه در ساير موارد گفتهايم مورد مخصص نيست). بعضى «1» از مفسرين گفتهاند:" بغير حساب" حال از" اجرهم" است يعنى اجر بىحساب و بسيار ولى وجه سابق قريبتر است به ذهن. بحث روايتى [(رواياتى در باره اخلاص،" الَّذِينَ يَعْلَمُونَ"، و شان نزول آيه:" أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ ..." و اجر صابران)] در الدر المنثور است كه: ابن مردويه از يزيد رقاشى روايت كرده كه گفت: مردى به رسول خدا (ص) عرضه داشت: ما اموال خود را به اين و آن مىدهيم تا در غياب ذكر خير ما گويند، آيا در اين گونه انفاقها اجرى هم داريم يا نه؟ رسول خدا (ص) فرمود: خداى تعالى هيچ عمل نيكى را نمىپذيرد، مگر از كسى كه آن را خالص براى خدا انجام داده باشد، آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:" أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ" «2». و نيز در همان كتاب آمده كه ابن جرير از طريق جويبر، از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير جمله" وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ..." گفته: اين آيه در باره سه قبيله بنى عامر، بنى كنانه، و بنى سلمه، نازل شد كه هر سه بت مىپرستيدند و مىگفتند ملائكه دختران خدايند. و نيز مىگفتند:" ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى" «3». مؤلف: آيه شريفه مطلق است، و شامل عموم وثنى مذهبان مىشود، و جمله" ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى" منطق همگى آنان است، و همچنين اعتقاد به فرزند داشتن خدا، و در آيه هم تصريحى نشده به اينكه ملائكه را دختران خدا مىپنداشتند. پس حق مطلب آن است كه اين روايت از باب تطبيق است. _______________ (1) روح المعانى، ج 23، ص 248. (2 و 3) الدر المنثور، ج 5، ص 322.