بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 39 و به همين جهت تعبير كرد به" يولج" كه صيغه مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد، به خلاف جريان و سير آفتاب و ماه، كه چون هميشه ثابت است، به صيغه ماضى از آن تعبير آورده، و فرموده:" وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى" و اين عنايت صورى و مسامحى است. " ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ"- اين جمله به منزله نتيجه است براى جملات قبلى، و معنايش اين است كه: وقتى امر خلقت و تدبير شما، چه در خشكى، چه در دريا، چه در آسمان، و چه در زمين، بدين منوال بود، يعنى منتسب به خداى تعالى و مدبر به تدبير او بود، پس همين خدا پروردگار شماست، كه مالك شما و مدبر امر شماست. " لَهُ الْمُلْكُ"- اين جمله نتيجه جمله قبلى، و مقدمه براى جمله بعدى است، كه مىفرمايد:" وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ". كلمه" قطمير"- بنا به گفته راغب- به معناى اثر و باقى ماندهاى است كه از خرما بر هسته خرما مىماند «1»- و بنا به گفته مجمع البيان" قطمير" آن روپوشى است كه روى هسته خرما را پوشيده. و بعضى «2» ديگر گفتهاند:" هستهاى است كه در جوف هسته خرما هست" و به هر حال چه به آن معنا باشد، و چه به اين معنا گفتار جنبه مبالغه دارد و مىخواهد بفرمايد: خدايان مشركين هيچ چيز را مالك نيستند. و منظور از" الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ..." همان خدايانى است كه مىخوانند، چه بتها و چه ارباب بتها. " إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ ..." اين آيه مطلب قبل را توضيح و شرح مىدهد، و اين معنا را كه آلهه مشركين حتى يك قطمير را هم مالك نيستند، تصديق مىنمايد، و مىفرمايد شاهدش اين است كه: اگر شما آنها را بخوانيد دعاى شما را نمىشنوند، براى اينكه خدايان شما مشتى سنگ و چوب و جمادند كه نه شعورى دارند و نه حسى، و ارباب آنها هم مانند ملائكه و قديسين از بشر، سرگرم كار خود هستند، و اطلاعى از خدايى خود ندارند، علاوه بر اين از ناحيه خود مالك حس شنوايى نيستند، و اگر مىشنوند اين حس را خدا به آنان داده. و اين هم معلوم است كه در آيه قبلى كه مىفرمود:" لَهُ الْمُلْكُ" مىخواست ملك حقيقى و استقلال در آن را منحصر در خداى تعالى كند و جمله" وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ ..." _______________ (1) مفردات راغب، ماده" قطمر". (2) مجمع البيان، ج 8، ص 403.