بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 398 نُورٍ مِنْ رَبِّهِ" فرمود: نور وقتى در قلب قرار گرفت، قلب براى پذيرش آن گشاد و پذيرا مىگردد. اصحاب عرضه داشتند: يا رسول اللَّه آيا براى آن علامتى هست كه با آن شناخته شود؟ فرمود: علامتش دست برداشتن از ماديات دار غرور و رجوع به سوى دار خلود و مستعد گشتن براى مرگ، قبل از فرا رسيدن آن است «1». مؤلف: اين روايت را الدر المنثور هم از ابن مردويه، از عبد اللَّه بن مسعود و حكيم ترمذى از ابن عمر و نيز ابن جرير و ديگران از قتاده روايت كردهاند «2». و در تفسير قمى در ذيل آيه" أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ ..." مىگويد: اين آيه در باره امير المؤمنين (ع) نازل شده است «3». مؤلف: نازل شدن سوره به يك دفعه با اين روايت سازگار نيست هم چنان كه نظيرش گذشت. و در الدر المنثور است كه: ابن جرير، از ابن عباس روايت كرده كه اصحاب عرضه داشتند: يا رسول اللَّه چه مىشد قدرى براى ما سخن مىگفتى؟ پس اين آيه نازل شد:" اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ" «4». مؤلف: اين روايت از باب تطبيق است، نه اينكه آيه مخصوص اين مورد باشد. و در مجمع البيان در ذيل جمله" تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ ..." مىگويد از عباس بن عبد المطلب روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه پوست بدن بنده از ترس خدا جمع شد، گناهانش مىريزد، همانطور كه برگهاى خشك از درخت مىريزد «5». و در الدر المنثور در ذيل جمله" قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ" مىگويد: ديلمى در مسند الفردوس از انس از رسول خدا (ص) روايت كرده كه در معناى جمله" غَيْرَ ذِي عِوَجٍ" فرمود: يعنى غير مخلوق «6». مؤلف: آيه شريفه نمىتواند منطبق با اين روايت باشد. در سابق هم در تفسير آيه" تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ" «7» در جلد دوم اين كتاب سخنى پيرامون كلام مزبور _______________ (1) روضة الواعظين، ص 448. (2) الدر المنثور، ج 5، ص 325. (3) تفسير قمى، ج 2، ص 248. (4) الدر المنثور، ج 5، ص 325. (5) مجمع البيان، ج 8، ص 495. (6) الدر المنثور، ج 5، ص 326. (7) سوره بقره، آيه 253.