بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 438 جمله" وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ" بعد از جمله" اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ" براى آن است كه دلالت كند بر اينكه خداى تعالى غنى مطلق است، و منافع و مضار مربوط به بندگان است" و يا گفتهاند «1» كه" مراد اين است كه بفهماند خداى تعالى حافظ هر چيز است، پس مىخواهد اشاره كند به اينكه اشيا در بقايشان محتاج به اويند، هم چنان كه در پيدايش خود محتاج او هستند" بياناتى است كه به كلى اجنبى از معناى آيه است. " لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ..." كلمه" مقاليد"- به طورى كه گفتهاند «2»- به معناى كليدها است، و اين كلمه جمعى است كه مفرد ندارد. و منظور از مفاتيح و مقاليد آسمانها و زمين، مفاتيح خزاين آسمان و زمين است، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «3» و خزاين آسمانها و زمين، عبارت است از: غيبت آنها كه اشياء و نيز نظام اشياء از آن غيب درآمده، ظهور پيدا مىكنند، و به عالم شهود منتقل مىشوند. هم چنان كه باز در اين باره فرموده:" وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ" «4». و مالك كليدهاى آسمانها و زمين بودن، كنايه است از اينكه مالك آن خزينههايى است كه هستى موجودات و ارزاقشان و عمرها و اجلهايشان و ساير چيزهايى كه از آغاز پيدايش تا وقتى كه به خدا باز مىگردند و در مسير هستى به آنها مواجه مىشوند از آنجاست. و اين جمله يعنى جمله" له مقاليد ..." در مقام تعليل جمله" وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ" است، و به همين جهت واو عاطفه بين آن دو نياورده است. " وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ" در سابق گفتيم كه جمله" اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ" تا جمله" و الأرض"، از حجتهايى كه در خلال آيات سابق بود خلاصهگيرى مىكند. و بنا بر همين ادعا، جمله" وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ ..." عطف بر جمله" اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ" مىشود، و معناى مجموع آن چنين مىشود: آنچه حجتها و آيات بر آن دلالت مىكند اين است كه خدا خالق و در _______________ (1) روح المعانى، ج 24، ص 21. (2) روح المعانى، ج 24، ص 19. (3) خزينههاى آسمان و زمين از آن خدا است. سوره منافقون، آيه 7. (4) و هيچ چيز در عالم نيست جز آنكه خزينههاى آن نزد ما خواهد بود و از آن به عالم خلق نمىفرستيم مگر به قدر معين. سوره حجر، آيه 21.