بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 454 شده و تكرار آن بدون جهت نمىباشد. " وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ"- اين كلمه خاتمه آغاز و انجام خلقت است، و هم ثنايى است عمومى براى خداى تعالى، كه هيچ كارى نكرده و نمىكند، مگر آنكه آن كار جميل و زيبا است. بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: گوينده اين حمد همان متقين هستند، چون حمد اولشان براى داخل شدن در بهشت بوده، و حمد دومشان براى اين بوده كه خدا حكم را به نفع آنان صادر فرمود و به حق بين ايشان و غير ايشان داورى كرد. بعضى «2» ديگر گفتهاند: گوينده آن ملائكه هستند، و اگر صريحا به ايشان نسبت نداد، براى اين است كه خواست تعظيمشان كرده باشد. بعضى «3» ديگر گفتهاند: صاحب اين كلام تمامى خلائقاند. مؤيد وجه اول اين آيه شريفه است كه در صفت اهل بهشت مىفرمايد:" وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" «4» و اين خود حمدى است عام كه قبلا گفتيم حمد آخرين روز خلقت است. بحث روايتى [(رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)] در تفسير قمى در ذيل جمله" لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ" آمده: اين گفتگو و خطاب با رسول خدا (ص) است، ولى منظور امت اوست، و اين همان كلام امام صادق (ع) است كه مىفرمايد: خداى تعالى پيغمبر خود را به روش" دخترم به تو مىگويم عروسم تو بشنو" مبعوث فرموده «5». و از كتاب توحيد حكايت شده كه وى به سند خود از فضيل بن يسار روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: خداى عز و جل را نبايد وصف كرد، چون به وصف نمىگنجد. آن گاه مىگويد: زراره از امام باقر (صلوات اللَّه عليه) روايت كرده كه فرمود: خداى تعالى وصف نمىشود، و چگونه ممكن است او را وصف كرد با اينكه خودش در كلام _______________ (1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 24، ص 37. (4) آخرين سخنشان اين است كه مىگويند:" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ". سوره يونس، آيه 10. (5) تفسير قمى، ج 2، ص 251.