بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 477 قيامت نيست. اشكالى كه بر اين تفسير و توجيه وارد است، اين است كه گفتيم: زندگى دنيا اصلا مورد نظر نيست، و وجهى ندارد كه نام آن را ببرند، به خلاف زندگى در قيامت كه در حصول يقين كمال تاثير را دارد. بعضى «1» ديگر گفتهاند: مراد از" احياء"، احياى در بعث و احياى قبل از بعث است، و احياى بعث هم دو قسم است: يكى احياى در قبر و يكى هم در خود قيامت، چيزى كه هست آيه شريفه متعرض اين تقسيم نشده، ولى شامل هر دو قسم آن مىشود، در نتيجه شامل سه قسم احياء و دو اماته مىگردد. اشكالى كه بر اين تفسير وارد است همان اشكالى است كه بر دو وجه قبلى وارد بود، علاوه بر اشكالى كه ديگران «2» بر آن كردهاند و آن اين است كه نام بردن اماته دومى يعنى اماته در قبر، دليل بر اين است كه تقسيم مورد نظر آيه بوده و مراد تعدد شخصى است نه نوعى. بعضى «3» ديگر گفتهاند: مراد احياى نفوس در عالم ذر و سپس اماته در آن عالم و آن گاه احياى آنها در دنيا، و سپس اماته آنها در دنيا و در آخر احياى آنها در بعث است. اشكال اين توجيه هم همان اشكالهاى سابق است. بعضى «4» ديگر گفتهاند: منظور از تثنيه آوردن دو كلمه" احياء" و" اماته" به منظور تاكيد است، هم چنان كه در آيه" ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ" «5» منظور تاكيد است، و گرنه معناى آيه اين است كه: خدايا تو ما را ميراندى، ميراندنى بعد از ميراندن، و احياء كردى احيايى بعد از احياء. مفسرين «6» بر اين توجيه اشكال كردهاند كه: اين حرف وقتى صحيح است كه خود كلمه" اماته" و" احياء" را تثنيه آورده باشد و گفته باشد:" أمتنا إماتتين و احييتنا إحياءين" و يا" كرتين"، ولى اينطور نگفته، بلكه خود عدد را دو تا آورده و گفته:" أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ- دو بار ميراندى" و با اين حال ديگر جايى براى احتمال تاكيد نيست، نظير جمله" إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ- دو خدا" «7» _______________ (1) روح المعانى، ج 24، ص 53. (2 و 3 و 4) روح المعانى، ج 24، ص 53. (5) باز دوباره به چشم بصيرت دقت كن. سوره ملك، آيه 4. (6) روح المعانى، ج 24، ص 53. (7) سوره نحل، آيه 51.