بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 484 است. يكى ديگر آيه" أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ" «1» است و يكى ديگر آيه" يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ" «2» است. و معناى" لقاء" اين است كه: در آن روز تمامى سببهايى كه در دنيا مردم را به خود مشغول مىكرد از كار مىافتند و در آن روز اين حقيقت فاش و روشن مىشود كه تنها حق مبين خداست، و در آن روز حقيقت هر كسى نيز براى خدا بروز مىكند" يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ ..." اين آيه شريفه كلمه" يوم التلاق" را تفسير مىكند، مىفرمايد: يوم التلاق روزى است كه باطن مردم ظاهر مىشود. و معناى" بروز مردم براى خدا" اين نيست كه خدا در دنيا از باطن مردم خبر نداشت، و در آن روز خبردار مىشود، بلكه معنايش اين است كه: مردمى كه در دنيا به خاطر اشتغال به سببهاى موهوم از معرفت پروردگارشان محجوب بودند و متوجه نبودند كه ملك خدا بر آنها احاطه دارد و تنها حاكم بر آنان خداست، و يگانه در ربوبيت و الوهيت است، روز قيامت به خاطر از كار افتادن آن سببهاى موهوم اين معانى برايشان بروز مىكند. [مقصود از بروز مردم براى خدا در روز قيامت] پس جمله" يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ" اشاره است به از بين رفتن هر سببى كه در دنيا حاجب و مانع از درك حقايق بود. و جمله" لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ" تفسير همان بروز براى خداست و معناى آن را توضيح مىدهد، و مىفهماند كه دلها و اعمالشان همه زير نظر خدا بوده، ظاهر و باطنشان براى خدا ظاهر بوده و آنچه به ياد دارند و آنچه فراموش كردهاند، همه براى خدا مكشوف و هويداست. " لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ"- اين جمله سؤال و جوابى است از ناحيه خداى سبحان كه با اين سؤال و جواب حقيقت روز قيامت را بيان مىكند كه روز ظهور ملك و سلطنت خدا بر خلق است، ملك و سلطنت على الاطلاق. و اگر در اين جمله خدا را به صفت" واحد قهار" توصيف كرد، براى اين است كه انحصار ملك در خدا را تعليل كند كه چرا گفتيم ملك تنها و تنها براى خداست مىفرمايد: بدين جهت كه ملك خدا به سبب سلب استقلال از هر چيز قاهر و مسلط بر آن چيز است، و چون خدا واحد است، پس ملك هم تنها براى اوست. _______________ (1) آنها خدا را ملاقات مىكنند. سوره هود، آيه 29. (2) اى انسان البته با هر رنج و مشقت در راه طاعت و عبادت حق بكوشى عاقبت به حضور پروردگار خود مىروى. سوره انشقاق، آيه 6.