بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 489 كه ارواح نمىميرند، و بين دو نفخه هم وقت و زمانى وجود ندارد، (چون وقتى آسمان متلاشى شد، ديگر خورشيدى و حركتى نمىماند، تا از حركت آن شب و روز و صبح و شامى درست شود)- پس از اين نكات غفلت مورز. و در روايات اين باب اشارات لطيفى به كار رفته كه تنها اهل تدبر متوجه آنها مىشوند، و در ضمن نكاتى هست كه ظاهرش با روايات قبل مخالفت دارد. و در روضه كافى به سند خود از ابن ابى عمير، از امام موسى بن جعفر (ع) روايتى نقل كرده كه در ضمن آن فرموده: اى ابو احمد! هيچ مؤمنى در دنيا گناهى مرتكب نمىشود و مگر آنكه از ارتكاب آن ناراحت مىشود و پشيمان مىگردد، و رسول خدا (ص) هم فرموده:" كفى بالندم توبة- براى توبه همين كافى است كه گنهكار پشيمان گردد" و نيز فرموده:" من سرته حسنته و ساءته سيئته فهو مؤمن- كسى كه كار نيكش خرسندش كند و كار بدش ناراحتش سازد، او مؤمن است" بنا بر اين اگر كسى از گناهى كه مرتكب شده پشيمان نشود، مؤمن نيست و شفاعتى برايش واجب نمىشود و او از ستمكاران است كه خداى تعالى در بارهشان فرموده:" ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ- براى ستمكاران نه دوست دلسوزى هست و نه شفيعى كه شفاعتش پذيرفته شود" «1». و در معانى الاخبار به سندى كه به عبد الرحمن بن سلمه جريرى دارد روايت كرده كه گفت: من از امام صادق (ع) پرسيدم: معناى اين كلام خداى تعالى چيست كه مىفرمايد:" يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ" فرمود: مگر نمىبينى كه گاهى انسان به چيزى نظر مىكند و چنين وانمود مىكند كه آن را نمىبيند، اين همان" خائنة الاعين" است «2». و در الدر المنثور است كه ابو داوود، نسايى و ابن مردويه از سعد روايت كردهاند كه گفت: چون روز فتح مكه شد، رسول خدا (ص) همه مردم را امان داد، مگر چهار مرد، و دو زن را كه در باره آنان دستور داد هر جا ديديد به قتلشان برسانيد، حتى اگر به پرده كعبه آويخته بودند. و يكى از آن چهار نفر عبد اللَّه بن سعد بن ابى سرح بود كه او خود را نزد عثمان بن عفان پنهان كرد. و چون رسول خدا (ص) مردم را دعوت به بيعت فرمود، عثمان عبد اللَّه را آورد، و عرضه داشت: يا رسول اللَّه (ص) با عبد اللَّه بيعت كن. _______________ (1) نور الثقلين، ج 4، ص 517، روضه كافى. (2) معانى الاخبار، ص 147.