بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 505 ايمان حبط و بىاجر مىشود، هم چنان كه قرآن كريم در جاى ديگر فرموده:" وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ" «1» و آياتى ديگر نظير آن. مؤمن آل فرعون در كوتاهترين عبارت، تمامى اركان دين حق و سبيل رشاد را جمع كرده و آن اين است كه آدمى حياتى دارد پايدار و داراى قرار- بر خلاف حيات ناپايدار دنيا كه در آن حيات به آنچه در دنيا كرده جزا داده مىشود، چه عمل زشتش و چه صالحش. و چون چنين است، آدمى بايد عمل صالح كند و عمل زشت مرتكب نگردد. و براى مزيد بيان اين را هم اضافه كرد كه اگر كسى عمل صالح كند بدون حساب روزى داده مىشود. " وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ ... الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ" از اين كلام برمىآيد كه گويا مؤمن آل فرعون بعد از سخنان و نصايح قبلىاش، با دعوت مردم به پرستش آلهه ايشان روبرو شده و به جاى اينكه دعوت او را بپذيرند، او را به پرستش خدايان خود دعوت كردهاند، لذا در پاسخ گفته: من شما را به سوى نجات مىخوانم و شما مرا به سوى آتش؟ ممكن است از وضع مردم كه به باطل جدال مىكرده. و بر شرك اصرار مىورزيدند، چنين استنباط كرده كه مىخواهند اين طور بگويند و خلاصه زبان حالشان اين بوده، لذا اين زبان حال را به ايشان نسبت داده و آن گاه اظهار تعجب كرده از اين كه با دعوت به حق او، با دعوت به باطل خود مقابله كردند. و بدين جهت گفت: اى قوم من! چرا بايد چنين باشد كه من شما را به سوى نجات يعنى نجات از آتش دعوت كنم، و شما مرا به سوى آتش بخوانيد؟ در اينجا سؤال پيش مىآيد كه مؤمن مذكور مردم را به سوى سبب نجات دعوت مىكرد و مردم او را به سوى سبب آتش دعوت مىنمودند، نه خود آتش، پس به چه جهت او گفت من شما را به سوى نجات مىخوانم و شما مرا به سوى آتش؟ جوابش اين است كه آوردن مسبب و اراده سبب متداول است. و يا براى اين است كه جزاى عمل به وجهى خود عمل است. آن گاه به تفسير دعوت ايشان و دعوت خود پرداخته، مىگويد:" تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ- شما مرا دعوت مىكنيد كه كفر بورزم" يعنى به خدا كفر بورزم و برايش شريكى قائل شوم كه علمى بدان ندارم، يعنى دليلى ندارم كه دلالت كند بر اينكه آن چيز، شريك خدا است و در نتيجه دعوتم مىكنيد كه بدون علم بر خدا افترا ببندم و اما من شما را دعوت مىكنم به _______________ (1) و كسى كه ايمان را قبول نداشته باشد، اجر عملش حبط مىشود. سوره مائده، آيه 5.